چکیده:
رویکرد غالب در مطالعات ارتباطی در جهان و ایران، به دلیل خاستگاه عمدتا آمریکایی آن که بر مطالعات رسانهای متمرکز بوده است، از پاردایم «ارتباطات انتقالی» در مطالعات ارتباطی تبعیت میکند. این موضوع، باعث در حاشیه قرار گرفتن برخی گرایشهای مطالعات ارتباطی مانند ارتباطات میانفرهنگی شده است. این مقاله ضمن طرح مسالۀ روند انتقالی شدن ارتباطات از نیمۀ دوم قرن نوزدهم، به این پرسش پاسخ داده است که این روند چه پیامدهایی در زمینۀ ارتباطات این کشور و بسط و غلبۀ رویکردی خاص به فناوریهای ارتباطی داشته است؟ به منظور پاسخ به پرسش یادشده، ضمن تبیین دو رویکرد اصلی در ارتباطات یعنی ارتباطات انتقالی و ارتباطات آیینی، به امتداد یافتن آنها در سطح کلان جهانی، در قالب «جهانیسازی ارتباطات» و «ارتباطات میانفرهنگی»، پرداخته شده است. در این راستا ضمن مروری بر پیشینۀ هر یک از رویکردهای ارتباطی (انتقالی و آیینی) و تطورات آنها در قرن بیستم، بر ویژگیها و تمایزات آنها تمرکز شده و جهانیسازی ارتباطات (با تمرکز بر توسعۀ فناوریهای اطلاعات و ارتباطات) به مثابه یکی از ابعاد مختلف مگاپروژه جهانیسازی برآمده از نگاه آمریکایی به حهان و ارتباطات جهانی، بازخوانی شده شده است. در این مقاله با رویکرد توصیفی-تبیینی و با استفاده از روش مطالعۀ اسنادی دادههای مورد نیاز برای تحلیل، گردآوری شده است. نتیجۀ مطالعه نشان میدهد اتخاذ رویکرد فعالانۀ گسترش ارتباطات میانفرهنگی ایران، به ویژه در منطقۀ غرب آسیا و حوزۀ جغرافیای فرهنگی ایران، در بلندمدت، فرصتها و مزیتهای فرهنگی، و بالتبع آن، مزیتهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی فراوانی را در برخواهد داشت.
This paper by considering the development of communication transmitonalization since the second half of 19th century (after the innovation of telegraph), has raised these question: What are the outcomes of the mentioned trend on the global communication and development of media and communication technologies in the world?What are the characteristics and outcomes of the parallel approach in global communication, i.e intercultural communication, especially for Iran? This paper, by describing the main approaches to communication; transmissional and ritual communication, has focused on the continuation of each approach that leads to the development of “Globalizing This paper by considering the development of communication transmitionalization since the second half of 19th century (after the innovation of telegraph), has raised these question: What are the outcomes of the mentioned trend on the global communication and development of media and communication technologies in the world?What are the characteristics and outcomes of the parallel approach in global communication, i.e intercultural communication, especially for Iran? This paper by describing the main approaches to communication; transmissional and ritual communication, has focused on the continuation of each approach that leads to the development of “Globalizing Communication and “Intercultural Communication or Globalization of Communication”. The paper is descriptive and applying qualitative approach to the genealogy of communication globalization. The findings show that active expansion of Iranian intercultural communication in different regions will make cultural, economic and political opportunities, and advantages.
خلاصه ماشینی:
مقاله پژوهشي اين مقاله ضمن طرح مسئله روند انتقالي شدن ارتباطات از نيمه دوم قرن نوزدهم ، به اين پرسش پاسخ داده است که اين روند چه پيامدهايي در زمينۀ ارتباطات اين کشور و بسط و غلبه رويکردي تاريخ دريافت : 1401/09/11خاص به فناوري هاي ارتباطي داشته است ؟ براي پاسخ به اين پرسش ، ضمن تبيين دو رويکرد اصلي تاريخ پذيرش : در ارتباطات يعني ارتباطات انتقالي و ارتباطات آييني، به امتداد يافتن آن ها در سطح کلان جهاني، در ١٤٠٢/١٠/١٠ قالب «جهانيسازي ارتباطات » و «ارتباطات ميان فرهنگي»، پرداخته شده است .
تأکيد اساسي در فهم آنچه به تدريج در طول قرن بيستم در تحولات کلان ارتباطي ميان انسان ها در جهان ، و فشرده شدن زمان و مکان است که نقش رسانه ها و فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات در اين زمينه ، بيبديل است .
در نزديک ترين اثر که از بيشترين قرابت به مقاله پيش رو برخوردار است ، فياض و يوسفي (١٣٩٠) در مقاله «بحران آفريني فرهنگي رسانه ها از منظر انسان شناسي ارتباطات ؛ جهاني سازي و پارادايم هاي رقيب »، با معرفي سه غريزه جنسي، گرسنگي و ارتباطي به مثابه غرايز اصلي انسان ، الگوي انسان شناسي ارتباطات را ترسيم کرده و با ميانجي قرار دادن مفهوم فرهنگ ، بحران فرهنگي بر اساس الگوي انسان شناسي ارتباطات را تبيين کرده اند.
از اين رو، با توجه به همين نکته ، يعني «ضعيف و ناپايدار» بودن مفهوم فرهنگ در انديشه اجتماعي آمريکايي است که ميتوان براي تحليل فرهنگي ژرف تري از فرايندهاي ارتباطات به سراغ رويکرد پديدارشناختي رسانه رفت » (ون لون ، ١٣٨٨ : ٢١-٢٠).