چکیده:
منظور از استقلال مدیران، توانایی تفکر و تصمیمگیری آزادانه با در نظر گرفتن منافع شرکت و سهامداران و بدون تاثیرپذیری از عواملی است که باعث ایجاد تضاد منافع با حقوق شرکت میگردد. بیتردید استقلال مدیران بهطور قابلتوجهی توانسته است کارایی هیئت مدیره شرکتها را افزایش دهد و در این میان فرض اولیه پیوسته آن بوده که مدیران شرکتهای تجاری تنها بر اساس شایستگیهای خود و بدون توجه به منافع شخصی یا وابستگیهای عاطفیشان، بهصورت مستقل تصمیم میگیرند. این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی به دنبال آن است تا اثبات نماید که امروزه صحبت از اطلاق فرض استقلال مدیران که در مقام تصمیمگیری برای آنها تصور شده به دلیل هنجارها، تغییرات و تعصب ساختاری و واقعیتهای روانشناختی همچون تفکر گروهی حاکم در هیئت مدیرهها درست نیست و چهبسا مدیران به دلیل وجود تمایل به حفظ جایگاه، علایق مشترک و روابطشان با مدیران دیگر در عمل تمایلی به استناد به این حق خود نداشته باشند.
The independence of directors means the ability to think and make decisions freely, taking into account the interests of the company and shareholders and without being influenced by factors that cause conflicts of interest with corporate rights. Undoubtedly, the independence of directors has been able to significantly increase the efficiency of the companies' board of directors, and in the meantime, the basic assumption has been that the directors of companies make independent decisions based on their own merits and regardless of personal interests or emotional affiliations. This article, with descriptive-analytical method seeks to prove that today, it is not correct to talk about the assumption of independence which is assumed for them in the decision-making position due to the norms, changes and structural bias, psychological realities such as group thinking prevailing in the board of directors and maybe directors do not want to invoke this right in practice because of maintain their position, common interests and their relationships with others directors.
خلاصه ماشینی:
به عنوان مثال در باب مدیران شرکت های تجاری و در مقام رسیدگی به موضوعات مختلف شرکتی به ویژه مسائلی که رنگ و بویی از تعارض منافع در آن ها قابل مشاهده است در کنار سایر شرایط موجود در قوانین همچون ذینفع نبودن در موضوع ، از آن رو که اقدامات هیئت مدیره ممکن است توسط سهام دارانی که مدعی وجود انگیزه های پنهان در مدیران هستند به چالش کشیده شود، پیش نیازی که همواره از آن یاد شده و مورد تأکید قانون گذاران ، صاحب نظران و اساتید قرار گرفته آن است که به منظور اعتباربخشی و امکان دفاع و تأیید تصمیمات متخذه در این قبیل جلسات ، بیشک مدیران میبایست در تمام فرایند تصمیم گیری متصف به ویژگی «استقلال » بوده تا جایی که در صورت عدم تأمین این شرط ، سایر طرف های ذینفع میتوانند اکثر پروسه تصمیم گیری را با چالش مواجه سازند.
در این مقاله ابتدا به دلایل لزوم به رسمیت شناختن شرط استقلال به عنوان یک خصیصه ضروری مدیران در جریان تصمیم گیریهای شرکتی و سپس به روشنگری دقیق جایگاه تقنینی، قضایی و مفهومی استقلال از نگاه تطبیقی میپردازیم و نهایتاً درصدد هستیم این فرضیه را بررسی کنیم که آیا با تغییراتی که در ساختار شرکت ها رخ داده به نحوی که همان طور که گفته شده امروزه ترکیب اکثر سهام داران شرکت های سهامی به صورت یک سهام دار کنترلی و سایر سهام داران خرد درآمده است (وکیلی فرد و قادری،١٣٩١: ٨٣) و حال در این شرایط تصور نمایید نظرات مدیران حاضر در هیئت مدیره تحت تأثیر احد از مدیران که از حمایت سهام دار عمده برخوردار است ، قرار داشته باشد میتوان همچنان با قاطعیت از فرض استقلال و بیطرفی در تصمیم گیری که در قانون برای مدیران فرض شده دفاع نمود یا باید معتقد بود این انگار اولیه ، امروزه دچار خدشه شده و زیر سؤال رفته است .