چکیده:
شیعه و سنی حاکمان مسلمان و جانشینان پیامبر(ص) را در طول تاریخ با نام و عنوان خاص «امام» یاد کرده است. منابع فراوان رواج این اطلاق را نشان می دهد. حال پرسش این است که میان انگاره سازی ها و برداشت های این دو گرایش فکری از مفهوم امامت و دلالت های ویژه این عنوان، چه تفاوت هایی وجود دارد؟ نوشته ی حاضر نشان داده که شیعه و سنی از این عنوان دو برداشت متفاوت دارد، بطوری که می توان گفت مفهوم امام در اطلاق دو گروه بیشتر به مشترک لفظی مانند است. از دیدگاه اهل سنت امام کسی است که اداره ی امور روزمره جامعه را به عهده دارد. اما از نگاه شیعیان، امام علاوه برمسیولیت سیاسی، مسیولیت های گوناگون فرهنگی دارد؛ امام بایستی شریعت را از انحراف حفظ کند و نیز وظیفه دارد جان های آماده و مستعد را با هدایت به امر (نوعی هدایت تکوینی) به کمال برساند و فیض و برکت خداوند را -نه تنها به انسان ها بلکه- به تمام موجودات برساند. امام از نگاه شیعیان حتی اداره امور روزمره جامعه را مطابق خواست و رضایت خداوند اداره می کند، ولی از نگاه اهل سنت این راهبری هر طوری است که ممکن شود.
خلاصه ماشینی:
سید مرتضی علم الهدی (متوفی ٤۳٦ق ) یکی از مسئولیت های اصلی امام را حفـظ شریعت از انحراف و کج فهمی می داند و استدلال وی بر این دیدگاه از این قرار است که چون شریعت پیامبر ابدی و نسخ ناپذیر است ناگزیر باید حافظ و نگهبانی داشته باشـد، هر دلیلی که برای اصل پیـامبری و ادای شـریعت آورده شـود و هـر ضـرورتی کـه خـود شریعت را اقتضا بکند همان دلیل و ضرورت و اقتضا، ادامه کار پیامبرانه در طول زمان را نیز اقتضا می کند که این وظیفه از کسانی دیگر جز اوصیای معصوم و جانشینان بـر حـق پیامبر، ساخته نیست ، صریح سخنان وی در این باره چنین است : «قـد اسـتدل اصـحابنا علی وجوب الامامة بعد التعّبد با الشرایع : انّ شریعة نبینا صلوات الله و سلامه علیه قـد ثبت اّنها موّبدة غیر منسوخة و لا مرفوعة الی یوم القیامة ، فلابدّ لها مـن حـافظ ، لاّنـه لـو جاز ان یخلی من حافظ جاز ان یخلی من مودّ، فما اقتضی وجوب ادائها یقتضی وجـوب حفظها» (علم الهدی ،١٤١١ق : ٤۲٤).
برخی گفتـه انـد امـام بایسـتی بتوانـد در حـد مجتهد پاسخگویی پرسش های دینی مردم هم باشد، برخی همین مقدار آگاهی دینـی را هم لازم ندانسته و گفته اگر عالم به احکام دینی نبود می تواند از عالم زمانش بپرسدمهم کفایت و تدبیر او برای سامان دادن به امور عادی و صلح و جنگ و امنیت و مانند این هـا است ، غزالی در کتاب الاقتصاد فی الاعتقاد از ایـن دیـدگاه یـاد کـرده اسـت ، و مرحـوم محقق لاهیجی دیدگاهی را از علمای اهل سّنت و بطور مشخص بـا نـام بـردن از کتـاب «شرح مقاصد» نقل می کند که مطابق آن گویا اهل سنت آگاهی از همه امور دینی را برای ّ امام و حاکم لازم ندانسته است .