چکیده:
اهمیت درآمدهای نفتی در اقتصاد ایران و تاثیر آن بر تولید ناخالص داخلی، موضوعی غیر قابل انکار است. بخش نفت و گاز نه تنها به عنوان یکی از فعالیت های مهم اقتصادی بر سایر متغیرهای اقتصادی تاثیر می گذارد، بلکه درآمدهای حاصل از این بخش نقش مهمی به عنوان منبع مهم مالی در اقتصاد ایران ایفا می کنند. در این مقاله، با استفاده از مدل های تعادل عمومی، آثار افزایش قیمت جهانی نفت بر تولید ناخالص داخلی و اشتغال بررسی می شود. مدل های تعادلی عمومی (CGE)، به صورت گسترده ای از اواخر دهه 1970 به عنوان مدل های تحلیل سیاستی مورد استفاده قرار گرفته اند. مزیت بزرگ این رویکرد، این است که به اقتصاددان ها اجازه می دهد اثرات تغییرات سیاستی و یا عوامل برون زا را در چارچوب سیستمی که با تمام بخش های اقتصادی و کل جهان مرتبط است، بررسی و تحلیل کنند. در این مقاله، ضمن ارایه یک مدل تعادل عمومی برای ایران، اثر تغییر قیمت جهانی نفت بر تولید و اشتغال مطالعه می شود. نتایج نشان می دهد که افزایش قیمت نفت افزایش تولید ناخالص داخلی را به همراه دارد، که این افزایش ناشی از افزایش تمامی اجزا GDP است. هم چنین افزایش قیمت نفت اشتغال کل را افزایش خواهد داد، که این افزایش ناشی از افزایش اشتغال در بخش های نفت و گاز، ساختمان و خدمات است.
Oil revenue is a critical factor in Iran’s economy and affects GDP to a great extent. Oil and Gas sector is not only an influential economic activity per se، but also an important source of finance for other sectors in Iran’s economy. Using a CGE model، this paper studies the impact of an increase in world oil price over GDP and employment. The CGE models have been widely used for policy analysis since 1970s. These models are superior in that they enable economists to analyze the impact of policy change or exogenous factors in a systemic framework which encompass all sectors in an economy and the whole world.
The present paper first introduces a CGE model for Iran and subsequently studies the impact of an increase in world oil price on GDP and employment. It shows that an increase in oil prices will increase both GDP - as a whole - and all its components individually. Moreover، the increase in oil prices will improve total employment which is a result of employment increase in oil and gas، construction and services sectors.
خلاصه ماشینی:
استفاده از مدلهای تعادل عمومی در این مقاله، که اقتصاد را به صورت سیستمی مورد مطالعه قرار میدهند، این مزیت را دارد که برخلاف مطالعات انجام شده دربارة آثار تغییر قیمت و یا درآمدهای نفتی بر اقتصاد؛ که با استفاده از مدلهای اقتصادسنجی به بررسی ارتباط و یا تاثیر تغییر این متغیر اقتصادی در یک بخش و یا حوزة خاص پرداختهاند؛ تغییرات در چارچوب یک سیستم اقتصادی که در آن بازارهای کالا و خدمات و عوامل تولید مدنظر قرار گرفتهاند، مورد مطالعه قرار میگیرد.
/ نموار 1- رشد تولید ناخالص داخلی و درآمدهای نفتی (درصد) نمودار 2- رشد درآمدهای نفتیو هزینه های مصرفی دولت / نموار 3- رشد درآمدهای نفتی و مصرف بخش خصوصی نمودار 4- درآمدهای نفتی و تشکیل سرمایه ناخالص جدول 1- مقدار همبستگی بین رشد درآمدهای نفتی و تولید ناخالص داخلی و اجزای آن تولید ناخالص داخلی مصرف بخش خصوصی مخارج مصرفی دولت سرمایهگذاری خالص صادرات و واردات ضریب همبستگی 24/0 02/0 46/0 04/0 37/0 مقدار آماره Z 42/2 69/0 45/2 98/0 05/3 مدلهای تعادل عمومی مدلهای تعادلی عمومی 1 (CGE)، بهصورت گستردهای از اواخر دهة 1970 بهعنوان مدلهای تحلیل سیاستی مورد استفاده قرار گرفتهاند.
لذا تقاضای کل کالای هر بخش به شکل زیر تعریف میشود: میزان بهینة مقدار تقاضا از این دو گروه کالا، به قیمت نسبی آنها بستگی دارد: بهصورت مشابه، برای فروش داخلی کالاهای ساخت داخل و فروش خارجی آنها (صادرات) نیز انتقال ناقصی فرض شده است.
در این مقاله، با استفاده از مدل تعادل عمومی ایستا، اثر تغییر 50 درصدی قیمت جهانی نفت بر تولید ناخالص داخلی و اجزاء آن و بر اشتغال کل و اشتغال در بخشهای مختلف اقتصادی بررسی شدهاست.
pdf 14- Lfgren, Hans Lee Harris Rebecca, and Robinson Sherman, (2002), A Standard Computable General Equilibrium (CGE) Model in GAMS, IFPRI.