خلاصه ماشینی:
"11 در واقع بیان فوق به خوبی رابطهی عمیق میان توسعه سیاسی و امنیت را نشان میدهد،زیرا از لحاظ نظری و تاریخی،تنها توسعه سیاسی است که میتواند مکانیزم مؤثری برای حل و فصل اختلافات مربوط به منافع را ایجاد کند که کشورهای غربی نمونه بارز این مسئله هستند و نیز با توجه به تحول دائمی ماهیت کشورها در دوران جدید،توسعه سیاسی با تأکید بر حاکمیت دموکراسی با شاخصهای مذکور است که میتواند زمینه را برای حل اختلافات داخلی فراهم میکند.
2-4-نگرش دیگری که در گفتمان نوین امنیت مطرح شده و باز هم قابلیت بیشتری برای بررسی رابطه توسعه سیاسی و امنیت در سطح نظری دارا است،دیدگاه «مارک سور»و«جوان گالتنگ»است که دوازده اصل91 - پایه را در بنیاد نظام وستفالیهایی زیر سؤال بردهاند،دولتهای در حال توسعه در مرحلهای قرار دارند که بر آن تأکید میکنند یکی از مبانی اصلی کاهش فرسایش حاکمیت ملی این است که در دنیای کنونی،نیازهایی مطرح شده که تأمین آنها مستلزم همکاری همهجانبهی تمامی کشورهاست.
در اینجا،مختصرا ماهیت جهانی شدن و نسبت آن با روح تفکر اسلامی را مورد سنجش قرار میدهیم که آیا اصولا بین این دو،سازگاری وجود دارد یا خیر؟ حسن حنفی معتقد است که فرهنگ اسلامی در طول تاریخ،برای تعامل و مبادلهی دو جانبهی فرهنگها،به صورت ناهمزمان به روی مذاهب و فرهنگهای قبل از خود و به صورت همزمان به روی فرهنگهای مجاور و همسایهی خویش،آغوش گسترده و تبادل فرهنگی در سه سطح(زبان،اندیشه و واقعیت)رخ داده است ولی به تدریج که قدرت در جهان علیه اسلام و به نفع غرب در حال تغییر بود،ماهیت مواجهه جهان و تفکر اسلامی نیز با غرب دچار تغییر شد و بنیادگرایی به عنوان واکنشی طبیعی در برابر غربزدگی ظهور کرد که نمایانگر دفاع از میراث معنوی اسلامی در برابر فرهنگ غارتگر غربی است."