خلاصه ماشینی:
با آنکه عباسیان پس از استقرار به مباحث علمی توجه خاص مبذول میداشتند، و در نقل علوم یونانی و ایرانی اهتمام بلیغ به کار میبردند،ولی سریانیان همچنان مستقلا کار خود را دنبال میکردند و کسانی مانند یوحنا بن ماسویهء طبیب و حنین بن اسحق و ابن العبری معروف به ابو الفرج(متوفی به سال 1286 م)تألیفات خود را به زبان سریانی مینوشتند.
»2 2-عصر ترجمه هنوز هشتاد سال از سقوط دولت اموی نگذشته بود که قسمت زیادی از تألیفات ارسطو و شارحان مدرسهء اسکندریه و بسیاری از کتب جالینوس و برخی مکالمات افلاطون به عربی ترجمه شد.
دکتر ابراهیم مدکور گوید:«مسلمانان مدت سه قرن به ترجمهء آثار علمی و فلسفی و ادبی که ملل دیگر برای آنها به میراث گذاشته بودند پرداختند؛مسلمانان این میراث عظیم انسانی را از شش زبان گرفتند:عربی،سریانی،پهلوی،هندی، لاتینی و بالاخره و مخصوصا یونانی.
»4 حنین بن اسحق گاه کتابهایی را که خود یا دیگری ترجمه کرده بود با اصل مطابقه میکرد و گاه با چند نسخهء دیگر یونانی نیز مطابقه مینمود و با کمال دقت به اختلافات آنها اشاره میکرد.
معروف است که حکمای اسکندریه میخواستند میان افلاطون و ارسطو و رواقیان وفق دهند،حکمای دورهء اسلامی نیز چنین اندیشهای داشتند و این فکر را به فلسفهء مسیحیت در قرون وسطی داخل کردند.
در این روزگار تفسیری از اسکندر افرودیسی به زبان یونانی به دست آمد،که او نیز قسمتی از آغاز کتاب را تفسیر کرده بود.
در این اثنا به من خبر رسید که ابو اسحاق در ترجمهء بن بکوش این کتاب را از سریانی به عربی ترجمه کرده است.