چکیده:
توجیه و عقلانیت باور دینی یکی از مباحث مهم معرفت شناسی دینی است که امروزه در
فلسفه دین جایگاه خاصی دارد. در پاسخ به موجه سازی باور دینی رویکردهای مختلفی
اتخاذ شده است که معرفت شناسی اصلاح شده آنهاست و در چند سال اخیر از سوی فیلسوفان
مشهوری مانند آلوین، پلانتینگا، نیکولاس ولترستورف و... مطرح شده است.
نوشتار حاضر بر آن است که با توجه به مهمترین نمایندگان این مکتب (پلانتینگا و
ولترستورف) ادعاهای برخی از دیدگاههای آن را به تصویر بکشد. معرفت شناسان اصلاحی
اندیش به طور قوی مبناگرایی کلاسیک و قرینه گرایی را رد میکنند. بر همین اساس در
این نوشتار نقدهای متفکران مبناگرایان کلاسیک و قرینه گرایی بیان شده است، پس از
تبیین، مبناگرایی کلاسیک و قرینه گرایی را رد میکنند. بر همین اساس در این نوشتار
نقدهای متفکران مبناگرایان کلاسیک و قرینه گرایی بیان شده است، پس از تبیین
مبناگرایی کلاسیک و قرینه گرایی، اشکالات آنها طرح میشود.
خلاصه ماشینی:
"وی در مقالهای با عنوان «علم باور و معرفتشناسی اصلاح شده» این سوال را طرح میکند که براساس الگوی معرفتشناسی مابعد مبناگرایی یا اصلاح شده، علم، دقیقا چیست؟ و چگونه با «باور صرف» یا «باور معقول» تمایز دارد؟ آیا معرفتشناسان اصلاح شده، اساسا با این ادعا که به وجود خداوند علم دارند در مقابل صرف باور داشتن به خداوند، به چیزی با اهمیت (علاوه بر باور صرف) دست مییابند؟ از دیدگاه ون هوک، مطابق دیدگاه مبناگرایی، گزاره اعتقادی صرفا در صورتی میتواند (علم) تلقی گردد که یا قضیهای مبنایی (پایه)، باشد و یا گزارهای که به شیوهای مناسب از قضایای پایه، مشتق شده است و چنانچه کسانی در مبناگرایی تردید کنند – همچنان که پلانتینگا و ولترستورف چنین کردهاند – در این صورت دو راه بیشتر باقی نمی ماند؛ «شخص میتواند یا با معیارها و ضوابط مبناگرایی موافقت داشته باشد و واقعا این مطلب را که ما هیچ علمی نداریم (یا حداقل علم زیادی نداریم)، تصدیق نماید و یا معیارهای ضعیفتری که علم را ممکن میسازد، مورد پذیرش قرار میدهد (درصد آنگونه که به عنوان مثال، چنانچه معیارها به اندازه کافی تنزل یافته باشند)، ]آموزگار[ همواره قادر خواهد بود درجه قبولی را به تمامی دانشآموزان عط کند."