چکیده:
مقالهای که از نظر میگذرد مقالهای تاریخی و ادبی است و میکوشد که گوشههایی از تاریخ ادبیات ایران و هند را
روشن کند. لکن در عین حال که این مقاله اکثرا تذکره شعراء فارسی زبان هند است، بیانگر جزئی از تاریخ هند و ایران نیز
تواند بود.
این مقاله را بر اساس کتابهای معتبر که نویسندگان معاصر بر اصول علوم جدید امروزه رشته تحریر درآوردهاند
تدوین کردهام و تا حدی سعی کردم که مطالبی را که گرد آوردهام صحیح باشد.
خلاصه ماشینی:
محمود در مرثیه او گفت: تا تو ای ماه زیر خاک شدی خاک را بر سپهر فضل آمد دل جزع کرد گفتم ای دل صبر (1) کاین قضا از خدای عدل آمد آدم از خاک بود و خاکی شدهر که زو زاد باز اصل آمد این قطعه (ص 6 / شاد) هم از اوست: زنخت را گرفتم از سر زلف خون من ریختنی و عذرت هست زانکه هنگام رگ زدن شرط است گوی سیمین گرفتن اندر دست (2) گفتهاند که وی در علم و فضل نیز مرتبه بلندی داشت، چنانکه در «جواهر مضیئه» که در شرح احوال فقهای حنفی کتاب معتبری است، نام محمود در اعداد فقها ذکر شده است.
ک : Gurkan or Kurkan مورخان گورکان - کورکان اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را خواجه حافظ زمین خدمت را بوسه داد و گفت ای سلطان عالم از آن نوع بخشندگی است که بدین روز افتادهام، حضرت صاحبقران را این لطیفه خوش آمد، و پسند فرمود، و با او عتابی نکرد بلکه عنایت و نوازش فرمود ...
عمر شیخ شخصا تولد پسر خود را به خواجه ناصرالدین احرار خبر داد و او نوزاد را اسم ظهیرالدین محمد به نام «بابر» معروف شد بابر به زبان ترکی «شیر نر» را گویند و از این لحاظ میتوان گفت که برای ظهیرالدین که مرد شجاعی بود مناسبترین اسم میباشد ...
این (بیت) تاریخ پیروزی او شد : تسخیر چو کرد ترک هندوستان را تاریخ ز شمشیر همایون طلبید بدین ترتیب او بار دیگر جلال و شکوه از دست رفته خود را بدست آورد و سلطان مقتدر هند شد.