خلاصه ماشینی:
"8 طراحان خاورمیانهء بزرگ همچنین بر آن بودند که ساخار سیاسی کشورهای خاورمیانه برای سدههای زیر فرمان نظام پادشاهی با گرایشهای قبیلهای،عشیرهای و مذهبی بوده و رهبران کشورهای خاورمیانه از این گرایشها بعنوان منطق سیاست و کشورداری برای بقای خود و دوام حکومتشان بهره گرفتهاند؛این گونه سیستمهای حکومتی سبب شده است که منافع فردی یا دست بالا منافع یک گروه خاص برتر از منافع جامعه یا کشور شمرده شود؛مشارکت دیگر لایههای جامعه در ساختار سیاسی این حکومتها ناممکن یا بسیار اندک و محدود است؛به سبب نبود نهادهای دموکراتیک و نبود مشارکت مردمان،رقابتهای سیاسی سازنده نیز وجود ندارد و اندک رقابتی هم که صورت میگیرد بیشتر در درون گروه حاکم و تنها برای به دست گرفتن قدرت است؛نبود دموکراسی و نبود مشارکت مردمان سبب شده است که به مشروعیت این گونه حکومتها در درون و بیرون مرزها به دیدهء تردید نگریسته شود.
شاید بتوان سیاستهای اروپا در خاورمیانه را چنین ارزیابی کرد: نخست اینکه،خاورمیانه،خاورمیانه در همسایگی اروپا قرار دارد و یک خاورمیانهء بیثبات و ناآرام میتواند ناآرامیها را به اروپا که پذیرای بیش از بیست میلیون مسلمان است بکشاند؛دوم @از دیدگاههای دولتی اروپایی دربارهء طرح خاورمیانهء بزرگ،میتوان چنین برداشت کرد که هرچند اروپاییان و آمریکاییان در مورد خاورمیانهء بزرگ،در زمینهء مبارزه با تروریسم،بستن راه بر کوچ گسترد،جلوگیری از گسترش جنگافزارهای ویژهء نابودی گروهی، جلوگیری از گسترش بنیادگرایی اسلامی و برقراری صلح و ثبات و امنیت در منطقه دیدگاههای کمابیش همسان دارند،ولی بر سر چگونگی رسیدن به این هدفها چندان همسو نیستند."