چکیده:
دهایم که«صبغه»متعلق به واژگان مذهبی اعراب مسیحی قبل از اسلام است که برای بیان آیین«تعمید»به کار میرفته است و خداوند در این آیه با نفی تعمید اهل کتاب،تعمید حقیقی را تعمید خدا برشمرده است.
خلاصه ماشینی:
"نکتهای که جوهری افزوده این است: صبغة الله دین اوست و گویند ریشه و اصل آن از فروبردن(صبغ)ترسایان فرزندان خود را در آبی ویژهء خود باشد(جوهری،ذیل مادهء مورد نظر).
دوم اینکه ذهن بیشتر مفسران به مفهوم«رنگ»که معنای ثانوی صبغه است معطوف شده و غالبا کوشیدهاند میان تفسیر مورد نظر خود با رنگ نسبتی برقرار سازند.
پیش از آنکه ما حاصل مطالعات و تأملات خود را دربارهء نسبت میان صبغه و تعمید بیان کنیم لازم است فهرستی از آرای مفسران را ذیلا عرضه بداریم: 1-صبغه به معنای رنگ قتاده که از مردم بصره و از طبقه تابعان است گوید:«جهودان فرزندان خود را صبغهء یهودی و مسیحیان فرزندانشان را صبغة مسیحی میدهند و صبغة الله اسلام است»(طبری،297/1)؛ سیوطی،الدر المنثور،141/1،مقایسه شود:ابن همام صنعانی،06/1)،شیخ طوسی در توضیح سخن قتاده میگوید:یعنی جهودی و ترسایی را به فرندانشان تلقین میکند (طوسی،584/1).
بنا به گزارش ابو الفتوح رازی،ابن عباس در تفسیر این آیه پس از اشاره به آیین تعمید ترسایان گفته است:«خدای تعالی برایشان رد کرد به عبارت ایشان، گفت این دین که خدا رنگ کرده است بهتر است»(/671/2قس:واحدی نیشابوری،ص 62؛ شهرستانی،852 آ؛قرطبی،531/2-631؛سیوطی،الدر المنثور،141/1؛همو،الاتقان،773).
نسبت میان«دین خدا»و«رنگ بیرنگی»در تفسیر منظوم صفی علیشاه بخوبی منعکس است: صبغة الله یعنی اندر اهتدا گشت باید تابع دین خدا به ز شرع الله و دینش رنگ نیست غیر رنگش هیچ در فرهنگ نیست تا آنجا که میگوید: نیست رنگی بهتر از رنگ وجود هل تعین رنگ او را گیر زود هر خمی را رنگی اندر کثرتست رنگ بیرنگی نشان وحدتست (1)-دربارهء مناسبت میان رنگ و دین آرای دیگری نیز هست که برای پرهیز از اطالهء سخن از نقل آنها تن میزنیم."