چکیده:
تشبیه یکی از ترفندهای ادبی است که ناشناخته مانده است.با آنکه دانشمندان و علمای بلاغت از گذشته تا حال به زبانهای یونانی،عربی، فارسی و انگلیسی آن را تعریف ردهاند اما تعریفها درست نمینماید و شامل تشبیهات فاقد زیبایی هم میشود حال آنکه صور خیال و ترفندهای ادبی،زیباییآفرین هستند.در این گفتار به بررسی تشبیهات زیبا،تشبیهات فاقد زیبایی و کشف عامل زیباییآفرینی در تشبیه میپردازیم.
خلاصه ماشینی:
"آیا تشبیهی که دقیقا با تعریفهایی که علمای بلاغت ذکر کردهاند مطابقت داشته باشد زیبا است؟آیا جمله"عناب از نظر شکل و رنگ شبیه سنجد است"،زیباست؟ البته هر تشبیه زیبایی همانند کردن چیزی به چیزی است اما این تعریف شامل تشبیهات فاقد زیبایی هم میشود،به عبارت دیگر این تعریفها جامع است اما مانع نیست.
گرچه ایجاد پیوند میان دو امر متغایر در این دو تشبیه بسیار منطقی و توضیح دهنده است و حرفهایی درست است اما زیبایی ندارد: در بیایان خشک و ریک روان تشنه را در دهان چه در چه صدف مرد بیتوشه کوفتاد ز پای بر کمربند او چه زر چه خزف یعنی مرارید مانند صدف بیارزش است همچنین زر و خزف در بیت زیر از سعدی نیز پیوند میان دو امر متغایر زیبا نیست گرچه استدلال منطقی خوبی است.
در این بیت کمال الدین اصفهانی نیز تشبیه است اما زیبایی نیست: مانند پنبهدانه که در پنبه تعبیه است اجرام کوههاست نهان در میان ابر در بسیاری از شعرها،این نوع تشبیهات فاقد زیبایی هست،یعنی پیوند میان دو امر متغایر هست و زیبایی نیست،مثلا ستاره جدی دور قطب میچرخد مثل مرغی فربه که دور سیخ کباب میچرخد و این هیچ زیبایی ندارد: همی برگشت گرد قطب،جدی چو گرد با بزن،مرغ مسمن گردش بنات النعش به دور جدی و چرخش فلاخن در دست آدم چپدست نیز دو امر متغایر است و پیوند میان آنها فاقد زیبایی است: بنات النعش گرد او همی گشت چو اندر دست مرد چپ،فلاخن در همین قصیده منوچهری سرعت تخریب ساختمانها و کوهها بر اثر شدت زلزله،و سرعت پریدن پشهها از تن پیل(به علت اینکه پیل تنش را تکان میدهد تا پشهها تنش را نیازارند)دو چیز متفاوت است."