خلاصه ماشینی:
"دو سال بعد،در نامههایش به الی فور برادرزادهء جغرافیدان الیزه روکلو Elise?e Reclis که او نیز فردی عمیقا آنارشیست(هرج و مرجطلب)است دوباره چنین اظهار میدارد: «من شدیدا از اینکه در این دسته و یا دستهای دیگر قرار گیرم،امتناع میکنم.
در حقیقت،اگر رمان با رویارویی مستقیم و آشکار میان یک هرج و مرجطلب به سبک«عصر طلایی»1و نمونهء تمام عیار از یک عضو فعال Action Francaise آغاز میشود اما چنین به نظر میرسد که در نهایت جنگ جهانی اول به این جدال لفظی خاتمه میبخشد.
برخی در این سیاست ابهامآمیز،تولد فردی آنارشیست و راستگرا را میبینند که مترصد و نویددهندهء مخالفت باهم رنگی جماعت است و در اثر دیگر سلین هجویهای با عنوان«هیچ و پوچ برای یک کشتار»دیده میشود.
سلین این تمجید مختصر از دزدی کردن فردی تنگدست را از افکار آزادیخواهانه افراطی سالهای 09-0881 به عاریت گرفته است و دامنهای بس وسیعتر از حکایات و داستان دارد و دریافتهای ما را از رمان«سفر»به کلی دگرگون میسازد.
آیا در واقع این پستی و عمل ناشایست که Princhard خواهان آن است تا از خدمت نظام معاف شود سرچشمه پنهان حس مبارزهطلبی نیست که به شکل پویا در سراسر کتاب وجود دارد؟ هر قهرمان علیرغم میل خود و به شکلی نامحسوس تلاش میکند این شیوهء نادرست را بکار بندد:«به اندازهء کافی نفرتانگیز شو تا وطن را از خود متنفرسازی».
این مخالفت علیه اخلاق نشأت گرفته از فلسفهء کلبیون است که در دوران طلایی(3191-0091)از سوی عدهای هرج و مرج گرایان فردگرا مجددا احیا شد و به ما امکان میدهد الگوی واقعی اثر سلین را بشناسیم."