خلاصه ماشینی:
"نقطهء ضعف اول همان است که آقای دکتر پورجوادی هم به آن اشاره کردند،و آن اینکه نه فقط باب تأویل،در آثار ابن عربی،گشوده و،بهتر بگویم،گشاده است،بلکه تأویلات او،از آیات قرآنی و احادیث نبوی و اقوال عرفا و مشایخ صوفیه و سخنان دیگران،در غالب موارد،یکسره متکلفانه و منصفانه و به دور از هرگونه ضابطه و قاعده (به تصویر صفحه مراجعه شود) مصطفی ملکیان در شب ابن عربی(عکس از جواد آتشباری).
اگر از ابن عربی بپرسید که:«از کجا میگویی که انسان موجودی فراموشکار است؟»،به جای اینکه برای این مدعای انسانشناختی و روانشناختی دلیلی مبتنی بر متدولوژی علوم انسانشناختی و روانشناختی بیاورد،به واقعیتی زبانی متوسل میشود،آن را هم واقعیتی که فقط در زبان عربی مصداق دارد،میگوید:«ما سمی الإنسان انسانا إلا لنسیانه»یعنی دلیل اینکه میگوییم که انسان فراموشکار است اینست که نامش«انسان»است و«انسان»از مادهء«نسیان»به معنای فراموشی مشتق شده است.
اگر ابن عربی و امثال و پیروان او صادقانه و صمیمانه این عذر را میآورند و به صحت و صدق این سخن جدا باور دارند چرا به توصیهء بسیار ارجمند و ژرف ویتگنشتاین،در آخرین گزارهء رسالهء منطقی-فلسفیاش،عمل نمیکنند که میگفت:«آنچه را دربارهاش سخن نمیتوان گفت باید به خاموشی از کنارش گذشت»؟خلاف اخلاق علمی است که ابتدا سخنی بگوییم و پس از اینکه با نقدهای پاسخناپذیر مخاطبان خود روبهرو شدیم و راه پس و پیش نداشتیم یا بعد از آنکه مخالفان خود را به سرگیجه و کلافگی فکری دچار کردیم بگوییم که سخن ما ورای طور عقل و منطق و فهم و ادراک شماست و سخنی است که جامعهء زبان و الفاظ بر او تنگی میکند و قالب ذهن و مفاهیم را درهم میشکند."