خلاصه ماشینی:
"-جناب استاد،در آغاز گفتوگو از نحوه آشنایی خودتان با مرحوم رفیعی قزوینی بفرمایید و اینکه چه سالهایی خدمت ایشان میرسیدید؟ -عرض شود که من چون میخواستم فلسفه بخوانم و قبلا هم منظومه و اشارات را خوانده بودم،علاقمند بودم که اسفار بخوانم و شوق شدیدی داشتم به خواندن اسفار،شنیدم که آقای رفیعی قزوینی که در قزوین هستند،استاد این کتاب و سایر کتب فلسفی هستند،لذا به عشق زیارت ایشان و به عشق تلمذ،خدمت ایشان به قزوین رفتم و به تنهایی منزلی اختیار کردم و با توجه به اینکه تنهایی برایم بسیار دشوار بود،در آنجا ماندم و عصرها به درس اسفار ایشان میرفتم و اسفار را از ابتدا تا زمانی که خدمتشان در قزوین بودم،خواندم.
را نوشتهام،أثر من از ایشان،تأثر فقهی نبوده است، بلکه فلسفی بوده است،یعنی مرحوم رفیعی مرد این راه بود و این کتابهای فلسفی را بسیار خود بلد بود،مثلا فصوص الحکم را خیلی خوب درس میگفت و انصافا بسیار منظم و مرتب تدریس میکرد -با توجه به اینکه فرمودید مرحوم رفیعی قزوینی به فصوص الحکم تسلط بالایی داشتند و آن را به احسن وجه تدریس میکردند،سؤالی در ذهنم ایجاد شد که اساسا نگاه ایشان به پدیدههای چون محی الدین بن عربی چگونه بود؟با توجه به همه مخالفتهایی که با محی الدین بوده و هست باید عرض کنم که اهل علم هیچگاه قدح دینی در کسی نمیکنند،قدح علمی ممکن است بکنند و کاری به مساله دین ندارند و همیشه وجه نظرشان به وجهه علمی است و کاری ندارند که مثلا ملاصدرا نماز شب میخوانده یا نمیخوانده،از ملاصدرا کتابهای مختلفی وجود دارد که باید خوانده شود تا نظر او آشکار گردد یا درباره محی الدین هم همینطور،من از مرحوم رفیعی قدح یا ذمی نیست به محی الدین نشیندهام،البته ندیدهام که مدح آنچنانی یا تقدیس آنچنانی هم بکند، اما تقدیس علمی زیاد میکردند از او."