چکیده:
توجه به کودک کم توان ذهنی در علم حقوق،بیشتر در حد مقایسه وی با یک کودک عادی میباشد،بهطوری که کودک کم توان ذهنی که به سن بلوغ رسیده نیز همواره با طفل صغیر ممیز مقایسه میشود. این دیدگاه که در قوانیی نیز رسوخ یافته هرچند از لحاظ عدم کمال عقلی افراد مذکور صحیح مینماید،ولی از این لحاظ که نیازهای آموزشی،پرورشی و عاطفی و نیز ویژگیهای جسمی و روحی ایشان،نحوه برخورد خاصی را میطلبد،دارای ایراد اساسی است.زیرا در تدوین،حداقل قوانین ماهوی،به ویژگیهای روانی،شخصیتی و اجتماعی این کودکان توجهی نشده است. حقوق بهعنوان یکی از شاخههای علوم انسانی که همیشه در اختیار جامعه بوده است،باید مشخص نماید کودک کم توان ذهنی به عنوان انسان دارای چه حقوق و یا احیانا وظایفی است.در این مقاله به اختصار به جایگاه کودکان کم توان ذهنی در علم حقوق خواهیم پرداخت و به آنچه باید در قوانین و مقررات برای رشد و بالندگی این کودکان گنجانده شود اشاره خواهیم کرد.
خلاصه ماشینی:
"کودک کم توان ذهنی نیز یکی از افراد ملت است و باید از این حمایت بهرهمند شود و دلیلی وجود ندارد که دیگران بتوانند حقوق وی را ضایع نمایند،با دقت در قانون مدنی ایران میتوان دریافت که شخص کم توان ذهنی حقوقی همانند کودک عادی«که در اصطلاح علم حقوق صغیر نامیده میشود»داراست،حتی اگر به سن بلوغ رسیده باشد.
مسوولیت حقوقی کودک کم توان ذهنی و سرپرست وی مقصود از طرح این بحث این است که اگر کودک کم توان ذهنی مرتکب خطایی شود و در اثر آن ضرری به شخص یا (به تصویر صفحه مراجعه شود) کلیه اطفال و جوانان ایرانی که واجد شرایط تحصیل میباشند باید بدون هیچگونه مانعی به تحصیل بپردازند و هیچکس نمیتواند آنان را از تحصیل باز دارد جز با مجوز قانونی (به تصویر صفحه مراجعه شود)اشخاص ثالث وارد شود،چه کسی مسوول جبران خسارت وارده خواهد بود؟ ماده 7 قانون مسوولیت مدنی مصوب 1339 مقرر میدارد :«کسی که نگهداری یا مواظبت مجنون یا صغیر قانونا یا بر حسب قرار داد به عهده او میباشد در صورت تقصیر در نگاهداری یا مواظبت،مسوول جبران زیان وارده از ناحیه مجنون یا صغیر میباشد در صورتی که استطاعت جبران تمام یا قسمتی از زیان وارده را نداشته باشد از مال مجنون یا صغیر جبران خواهد شد و در هر صورت جبران زیان باید به نحوی صورت گیرد که موجب عسرت و تنگدستی جبران کننده زیان نباشد»."