چکیده:
مقاله ذیل در صدد پاسخگوئی به این سوال میباشد که ژاپن در خصوص وحدت شبهجزیره کره دارای چه موضعی میباشد؟طی این نوشتار این فرضیه که ژاپن و قدرتهای تاثیرگذار و حاضر در منطقه ظاهرا با اتحاد دو کره موافق و در باطن در وحدت دو کره کارشکنی میکنند مورد بررسی قرار میگیرد.قدرتهای خارجی شامل چین،ژاپن،روسیه و ایالات متحده اولویتهای متفاوتی در رابطه با شبهجزیره کره دارند اگرچه تمام آنها لفظا از هدف اتحاد صلحآمیز حمایت میکنند.در واقع در یک تضاد آشکاری نسبت به فرایندی که منتهی به سقوط کمونیسم در همهجا شد،قدرتهای مجاور خواهان فروپاشی کره شمالی نیستند.هرکدام در تلاش هستند تا به نحوی کره شمالی را تثبیت نمایند.
خلاصه ماشینی:
"طرفداران سیاست«کیم دای جونگ»اطمینان دارند که واشنگتن نسبت به تعهدش در قبال سئول و عدم اجازه به پیونگ پانگ برای ایجاد شکاف میان ایالات متحده و کره جنوبی ثابتقدم میماند؛اگرچه آنها این نکته را میپذیرند که کره شمالی قطعا سعی خود را خواهد کرد.
روسیه در بخش اعظم دوره جنگ سرد،مسکو بزرگترین حامی پیونگ یانگ بود؛از زمانی که اتحاد شوروی تعهدش را نسبت به اقتصاد کره شمالی متوقف کرد و اقدام به برقراری روابط با جنوب نمود،نقش آن در شبهجزیره کره به حداقل رسیده است.
37 «شبهجزیره کره از لحاظ سیاسی برای ژاپن به عنوان یک اهرم زورآزمائی در روابطش با دیگر قدرتهای بزرگ به شمار میرود زیرا هرگونه ناامنی در این منطقه تأثیر مستقیم بر روی اقتصاد و امنیت ژاپن دارد و با توجه به اینکه توکیو به عنوان بزرگترین بستانکار جهانی است از برخورد و ناامنی ضرر فراوان میبیند و از ثبات قابل پیشبینی نیز سود بسیار میبرد».
38لذا«این کشور سعی مینماید جهت رسیدن به اهداف خود از طرفی روح اشتراک و همکاری را در منطقه ایجاد نموده و تلاشهایی برای پیشبرد صلح،رفاه و ثبات در شبهجزیره کره انجام دهد از طرف دیگر جهت حفظ منافع اقتصادی خود در شبهجزیره روند وحدت دو کره را طولانیتر نماید زیرا کره متحد با جمعیتی 70 میلیونی و درآمدی یک تریلیونی با قدرت نظامی بالا،رقیب عمدهای برای این کشور خواهد بود پس با توجه به این دلایل است که ژاپن ترجیح میدهد از یک طرف به طور جداگانه با هردو کشور روابط خود را تنظیم کند و از طرف دیگر کره جنوبی را در اتخاذ مواضع بر علیه شمال همراه نموده و همگام با دیگر قدرتهای جهانی روند و حدت شبهجزیره کره را طولانیتر نماید»."