چکیده:
فرهنگ در جامعه ایران به همان اندازه غنی و گسترده است که مطالعه آن در کشور ما
فقیر و بسته.صدها خطوط فرهنگی وجود دارد که شناخت علمی آنها میتواند به حل مسائل اساسی
جامعه ما از قبیل توسعه، ارتباطات، شخصیت پایه، قدرت، مدنیت و قضاوت، ...یاری
رساند.یکی از این خطوط، رفتار روانی-اجتماعی دروغ با الگوهای مختلف آن است.مفهوم دروغ
که وسعت معنایی و کاربردی آن حیرتانگیز است، با وجود ظاهر غیراخلاقی آن، دارای
کارکردهای عدیده است به طوری که یکی از حلقههای ناگسستنی زنجیره همیشگی ما را
تشکیل میدهد.در این مقاله سعی شده است تا تکیه به شکلشناسی این رفتار، آن را مقولهبندی
کرده و کارکرد هر یک از آنها را بنماییم.و با توجه به جنبه پایگاهی فرستنده و
دریافت دارنده(عوامل انسانی)پیام دروغین و نیز شرایطی که پیام در آن رد و بدل
میشود(عامل وضعیتی)الگوهایی(16 گانه)هر چند ناقص به مثابه پیش طرحهایی برای
شکلگیری تحقیقات در آینه و گامی نخستین در راه نظریهپردازی در آداب فرهنگی به دست
بدهیم.
خلاصه ماشینی:
"با وجود این شاید خالی از نفع نباشد که ما با توجه به جمیع جهاتی که در این مقاله مورد بحث قرار گرفت تعریف ناقصی از دروغ ارائه بدهیم:دروغ واقعیت قلب شده است که از جانب شخص یا اشخاصی، به صور معین و در شرایط معین، در موارد گوناگون زندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی در روابط بین اشخاص و حتی بر اثر نیازهای روانی برای شخص یا اشخاص دیگری گفته، نوشته و یا اجرا میشود و دانسته یا ندانسته با توجه یا نه بیتوجه به فایده و ضرر آن برای خود یا دیگری به کار گرفته میشود و در هر صورت به یکی از نیازهای فردی یا جمعی در زندگی اجتماعی پاسخ میگوید.
از این چهار مورد، تنها دو مورد آنکه سودی برای شنونده در دروغ ملحوظ نیست قابل دریافت و قبول است(الگوهای 6 و 8)و دو مورد دیگر عملا هرگز به تحقق نخواهد پیوست(الگوهای 5 و 7)میتوان حدس زد که دو مورد قابل قبول مربوط به وضعیتهایی باشد که شنوندگان دروغ جرئت اعتراض به ان را دارند منتهی یکی مقابله به مثل میکند و به اصطلاح خط و نشان میکشد مانند زنی که از دروغهای همسرشبه ستوه آمده و علاوه بر اینکه آنها را به رخ او میکشد، به نوبه خود به او دروغ میگوید(الگوی 6)و دیگری از مقابله به مثل چشم میپوشد و در عین حال که نشان میدهد فریب نمیخورد حرمت کلام نگاه داشته و دروغ نمیگوید(الگوی 8)."