چکیده:
آزادیخواهی و رهاییطلبی از درونمایههای اشعار غنایی سدهی اخیر است که بخصوص با در نظر گرفتن زمینههای اجتماعی شکلگیری آن شایستهی تأمل بیشتری است.نقش شاعران در ایجاد فضای آزادیخاهی و استبدادستیزی و ترغیب مردم به مبارزهی فکری و عملی با بیداد حاکم بر اجتماع در دوران مشروطیت و پس از آن قابل چشمپوشی نیست.محمد رضا شفیعی کدکنی(م.سرشک)یکی از شاعران بزرگ پس از مشروطهی ایران است که اندیشههای اجتماعی و موضوعاتی همچون آزادی، آزادیخواهی و استبدادستیزی از آرمانهای او بوده و حجم کثیری از اشعار وی را دربرگرفته است.ما در این مقاله کوشیدهایم با روش توصیفی-تحلیلی مفاهیم و موضوعات آزادیخواهی و استبدادستیزی را در اشعار پیش از انقلاب اسلامی شفیعی کدکنی بررسی کنیم تا به واسطهی آن هم نقش این شاعر آزادیخواه را در آگاهی بخشی به جامعهی عصر خود روشنتر کنیم و هم جلوههایی از تعهد و رسالت اجتماعی شاعر را بازنماییم.مهمتر آنکه شیوهی بیانی مؤثری را که او در بیان این موضوع،متناسب با فضای اجتماع عصر خود برگزیده است،آشکار کنیم.زیرا به نظر میرسد بین شیوهی بیان غیر صریح، تمثیلی،نمادین و رمزگونهی شاعر در موضوعات آزادیخواهی و استبدادستیزی با فضای جامعهی استبدادزدهی عصر او در پیش از انقلاب اسلامی رابطهی مستقیم وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
"«چنانکه ابر گره خورده با گریستنش، چنانکه گل همه عمرش مسخر شادیست، چنانکه هستی آتش،اسیر سوختن است تمام پویهی انسان به سوی آزادیست» (شفیعی کدکنی،1382:423)7-ستایش پیامآوران آزادی شاعر در شعر«در این شبها»که آن را برای مهدی اخوان ثالث،دوست و همشهری خود سروده،ابتدا شب استبداد را توصیف نموده و پس از آن به ستایش از آگاهیبخشی و مبارزهی او در راه آزادی پرداخته است: «درین شبها/ که گل از برگ و برگ از باد و باد از ابرمیترسد/ درین شبها/ که هر آینه با تصویر بیگانهست/ و پنهان میکند هر چشمهای/ سر و سرودش را/ چنین بیدار و دریاوار/ تویی تنها که میخوانی/ تویی تنها که میخوانی/ رثای قتل عام و خون پامال تبار آن شهیدان را/ تویی تنها که میفهمی/ زبان و رمز آواز چگونه ناامیدان را.
»(شفیعی کدکنی،1376:270) شاعر به کشتار آزادیخواهان اشاره میکند و میگوید:آیا استبداد هنوز نمیداند که این خیل قربانیان،روزی خشم خود را فروخواهند آورد و بنیان ظلم و استبداد ظالمان را ریشهکن خواهند کرد؟ «تبارنامهی خونین این قبیله کجاست/ که بر کرانه شهیدی دگر بیفزایند؟ کسی به کاهن این معبد شگفت نگفت: بخور آتش و قربانیان پیدرپی/ هنوز خشم خدا را فرونیاوردهست؟»(شفیعی کدکنی،1376:274) «زندگینامهی شقایق 1»خلاصهی زندگی کسانی است که برای کسب آزادی و رهایی وطن از بند دشمن مبارزه میکنند؛پرچم شهادت را بر دوش دارند و همه چیز خود را در راه این هدف فدا میکنند: «زندگینامهی شقایق چیست؟/ رایت خون به دوش،وقت سحر/ نغمهای عاشقانه بر لب باد/ زندگی را سپرده در ره عشق/ به کف باد و هرچه باداباد."