خلاصه ماشینی:
"پس از انقلاب همایون صنعتیزاده همچنانکه چهار نت کوبنده سرنوشتساز از سمفونی پنجم را تکرار میکرد،به کرمان رف و در لالهزار به کار گلابگیری پرداخت و پس از درگذشت جانگداز همسرش شهین سرلتی،انگاری به قسمت پایانی این سمفونی رسیده بود که در همانجا از حرکت باز ایستاد و جامعهء ایرانی یکی از مؤثرترین آحاد انسانی خود را در گذار به جهان متمدن از دست داد.
عالم یکی خط است نوشتهی خدای حق(ناصرخسرو علوی) دنیاپرست دوزخی من آن اشفته احوالم کز آغاز دوچار جادوی چشمان مستم پس از عمری گناه میگساری کنون در میکده بی می نشستم اگر از دین و ایمانم بپرسید دوصد شرمندگی!دنیاپرستم چو این عالم اثر یا خط یار است چه پرواگر کتابش میپرستم خطا کردم فراوان در جوانی پشیمانی چرا؟اینم که هستم اگر روزی حسابم را رسیدند به غمض عین داور چشم بستم چه باکم باشد از فردا که دیروز نیازردم کسی یا دل شکستم من و امید جنت در قیامت؟ همینم پس که این دم زنده هستم چرا ترسم ز دوزخ؟شاید آنجا برآمد خدمت و کاری ز دستم شمع معطر زهرا دولتآبادی دایی همایون قرار بود بعد از مدتها به سراغم بیاید.
چون که از اساس با سینما مخالف است و مدام هم به گوشزد میکرد که دنبال کار آبرومندتری بگردم!و اینها را با همان استدلالهای تاریخی و جهانشناختی خود میگفت و کمکم هم در من اثر کرده بود که دیگر سینما همهء حقیقت نیست و (به تصویر صفحه مراجعه شود) روی جلد فیلم بانوی گل سرخ ساخته مجتبی میرطهماسب (به تصویر صفحه مراجعه شود) مجتبی میرتهماسب نسبتاش با واقعیت بسیار دورتر است تا آنچه که من میدانستم!"
کلید واژه های ماشینی:
کرمان
،
صنعتیزاده
،
ایران
،
کار
،
تاریخ
،
فکر
،
کتابهای درسی از همایون صنعتیزاده
،
نگاه
،
کتابهای درسی
،
زمان