چکیده:
منوچهری دامغانی سراینده سده پنجم هجری توجه ویژه ای به زبان و ادبیات عرب داشته است. به کارگیری واژه ها و اصطلاحات عربی، حتی واژه های غریب و نامانوس، اشاره به نام نزدیک به سی سراینده عرب در دیوان او، اشاره به مطالعه و حفظ دیوانهای سرایندگان عرب، بهره گیری از اسلوب و درون مایه سروده های عربی، برخی از مصادیق این توجه محسوب می شوند. مقاله حاضر در حوزه ادبیات تطبیقی و با هدف بررسی میزان تاثیرپذیری منوچهری دامغانی از معلقه امروالقیس انجام شده است. نتیجه بیانگر تاثیرپذیری منوچهری دامغانی در دو چامه خود از معلقه امروالقیس در محور عمودی و موتیف است. علی رغم این موارد، در محور افقی ابتکار و استقلال عمل منوچهری، بویژه در زمینه توصیفات کاملا به چشم می خورد. همچنین نتیجه این پژوهش می تواند به شناخت بهتر قصاید منوچهری و دریافت بهتر بخشی از ادبیات تطبیقی کمک می کند.
Manouchehri Damghani، a poet of the 5th century، had a special notice to the Arabic language and literature. The application of Arabic words and idioms even obsolete ones، pointing out the names of nearly thirty Arab poets، his recommending memorizing and studying their poems، and utilizing the style and theme of Arabic poetry are considered as parts of this notice. This research is carried out at the domain of comparative literature which is aimed to study the rate of Manouchehri's impressionability from Imru'lQays's pending ode. This research shows Manouchehri's impressionability in his own two odes from Imru'lQays's ode both structurally aswell as in terms of motifs، however one can obviously observe his innovation and independence especially in his descriptions. This research can help students understand Manouchehri's poetry better and it will develop our understanding of comparative literature.
خلاصه ماشینی:
یا در قصیدهای با مطلع: بزن این ترک آهو چشم آهو از سر تیری که باغ راغ و کوه دشت پرماهست و پرشعری (همان) در بیت هفدهم بار دیگر به این معلقه اشاره کرده است: نوای قمری و طوطی که:با رودست میبر سر نشید بلبل و صلصل:«قفانتک»و«من ذکری» (همان:23) در سرودهای نیز با مطلع: غرابا مزن بیشتر زین نعیقا که مهجور کردی مرا از عشیقا در بیت چهارم به عنیزه و منزلگاههای«مقراط»و«سقط اللوی»اشاره میکند: ایا رسم و اطلال معشوق وافی شدی زیر سنگ زمانه سحیقا عنیزه برفت از تو و کرد منزل به مقراط و سقط اللوی و عقیقا (همان:5) شایان ذکر است که«مقراط»و«سقط اللوی»نام دو جایگاه از چهار جایگاهی هستند که منزلگه معشوق امرؤ القیس در آنجا واقع شده است: قفانبک من ذکری حبیب و منزل بسقط اللوی بین الدخول فحومل فتوضح فالمقراط لم یعف رسمها لما نسجتها من جنوب و شمأل (الزوزنی،[بیتا]:8) و نام عنیزه نیز که معشوق اوست،در بیت سیزدهم معلقه ذکر شده است: و یوم دخلت الخدر خدر عنیزة فقالت:لک الویلات انک مرجلی (همان) منوچهری گاه از تصاویر معلقهء امرؤ القیس نیز در سرودههای خود بهره گرفته است.
ز خواب هوی گشت بیدار هرکس نخواهم شدن من ز خوابش مفیقا (منوچهری،3631:6) علاوه بر اینها،مضمونگیریهای پراکنده دیگری نیز در دیوان منوچهری از امرؤ القیس میتوان مشاهده کرد،اما به نظر میرسد بیشترین بهرهگیری مضمونی وی از معلقهء امرؤ القیس،قصایدی با مطلعهای زیر باشد: الا یا خیمگی،خیمه فروهل که پیشاهنگ بیرون شد ز منزل (منوچهری،3631:35) شبی گیسو فروهشته به دامن پلاسین معجر و قیرینه گرزن (همان:26) موضوعهای معلقات با یکدیگر متفاوتند؛به طوری که«حتی دو تا از اینها باهم شبیه نیستند و یکی از این اشعار یعنی شعر زهیر صرفا مدیحه است و اکثر اشعار دیوان او به تمجید و مدح دو سرکرده به خاطر خوابانیدن برادرکشی و کینهء خانوادگی پرداخته است و درواقع با خرد زمانه به عنوان بیانگر اخلاقیات بدبینانه بیابان پابرجا مانده است.
با توجه به این موارد و با توجه به تجزیه و تحلیل زیر به نظر میرسد منوچهری در دو قصیدهء یاد شده تحت تأثیر معلقهء امرؤ القیس باشد.