خلاصه ماشینی:
"آنها با ویژگیهای خاص خودشان-حرافیهای بی- پایان گروچو که همه را خلع سلاح میکند با آن سبیل و ابروان پر پشت و سیگار برگ بر لب، لهجهی ایتالیایی چیکو که کلمات را به شیوهی خاص خودش ادا میکرد و حرکات فیزیکی هارپو که هیچ شباهتی به حرکات یک انسان لال عادی نداشت و بیشتر شبیه شخصیتهای کارتونی بود-تماشاگران را میخنداندند.
آنها دیگر برای انجام هر عملی دلیلی داشتند و از دیوانهبازیهای مشهورشان خبری نبود؛مثل صحنهیی از فیلم«پرهای اسب»که چیکو تکنوازی پیانویش را شروع میکند،اما گروچو رو به دوربین از تماشاگران میخواهد که بیرون بروند و با او سیگاری بکشند؛ یا فیلم«سوپ اردک»که گروچو در نقش رییس جمهور تنها به این دلیل مخالف صلح است که پول اجارهی میدان جنگ را از پیش برای یک ماه پرداخت کرده است!در مترو گلدن مایر، فیلمهای برادران مارکس تبدیل به اسلپ استیکهایی با تعقیب و گریزهای فراوان و آغاز و پایان مشخص شد."