خلاصه ماشینی:
"بعد از گذر موج بودیسم،محفلهای به اصطلاح عرفانی علم شد که با سوءاستفاده از علاقهی همزمان نسل جدید به معنویت و نوگرایی به طرف نوعی ریاضتهای بیپایه و بنیاد جلب شد و با بهرهگیری از آیین هندو و امثال آن،سعی شد دکان جدیدی برای کشیدن نسل جوان از سمت ادیان الهی به طرف مکاتب من درآوردی به وجود آید و طبق معمول سینما هم علمدار این حرکت جدید شد،از فیلم«دود مقدس»کار«جین کمپیون»تا تریلری همچون«مظنون صفر» و تا حتی نضج ناگهانی فیلمهای به اصطلاح سینماگران صهیونیست هالیوود از اینگونه اقدامها جز انحراف افکار، رواج خرافه و بیخدایی و بیاعتنا کردن انسانها به مذهب هدفی ندارند تا بلکه بتوانند به وسیلهی جادوی سینما به نقشهها و طرحهای خود جامعهی عمل بپوشانند رزمی-عرفانی شرقی که حضور پرسروصدایشان در سینمای غرب بههرحال شبههبرانگیز است، از«ببر خیزان و اژدهای پنهان»کار«آنگ لی» گرفته تا«قهرمان»و«خانهی خنجرهای پرنده» از«ژانگ ییمو»و«یگانه»اثر«جیمز وونگ»و تا حتی آن عرفان شرقی فیلم«ماتریکس»که قهرمانش به نوعی منجی آخر الزمان هم میشود یا این تعریف که این منجی از میان خود اسیران شبکهی ماتریکس سر برمیآورد تا وقتی که به آن عرفان شرقی دستپخت اوراکل و آرشیتکت ماتریکس دست یابد،تازه در آخر متوجه میشویم همین منجی هم ساختهی دست آن دو بوده است (یعنی تزریق ناامیدی و یأس از هرچه منجی و ناجی است و اینکه بالاخره همهی سرنخها در دستان همان آرشیتکتهای بشری است)!"