خلاصه ماشینی:
"در سال 9431 به عنوان ناظر مالی وارد عرصهی تولید شدم و بعد از آن مسئولیت تدارکات را به عهده گرفتم،به عبارتی هم کار تدارکات و هم کار پخش دفتر را انجام میدادم؛به این شکل که روزهایی که فیلمبرداری داشتیم،پس از پایان فیلمبرداری تازه من به دفتر برمیگشتم و پس از نگاه کردن فیلمهایی که ار شهرستان آمده بود به قراردادهای مربوطه رسیدگی میکردم.
فیلم فارسی یعنی فیلم ایرانی و اگر اواخر دههی 04 و در شرایطی که سالانه 004 فیلم خارجی به راحتی خریداری و نمایش داده میشد و مهمترین رقیب فیلمهای ایرانی،فیلمهای آمریکایی بود، سازندگان داخلی میبایست سلیقهی عموم مردم را درهم نظر میگرفتند تا بتوانند به بقای خودشان ادامه دهند برخی از آن فیلمهایی که آقای کاووسی آنها را فیلمفساری خطاب میکرد با فیلمهای خود ایشان مقایسه میشد،شاید یک سر و گردن هم از آنها بالاتر بودند.
بین سالهای 8431 تا 7531 کارگردانان میدانستند که نوع فیلمسازی باید در یک دوران گذار تغییر کند؛آنها نمیتوانستند یک مرتبه کات کنند،باید دیزالو میکردند،یعنی کمکم از آن نوع فیلمسازی به این جنس روی میآوردند برای همین تهیهکنندهها تحت تأثیر کارگردانان تحصلیکرده قرار گرفتند آیا این موضوع درست است که برخی از فیلنامهها از روی فیلمهای هندی کپیبرداری شده و با اعمال تغییراتی دوباره نوشته میشندند؟!
آیا آثار فرهنگی که در آن دوره ساخته میشد،مشمول حمایت دولت میشدند یا نه؟ خیر،دولت هیچ حمایتی نمیکرد؛تنها دو سال قبل از انقلاب به خاطر اوضاع بد سینما،وزارت فرهنگ و هنر تعدادی از تهیهکنندگان را خبر کرد و به آنها پیشنهاد وام برای تولید فیلم داد."