خلاصه ماشینی:
"فیلم از دو بخش تشکیل میشود:بخش اول،حکایت عشق«گل برا»-محمد رضا فروتن-به «تیتی»-باران کوثری-است که عاقبت به ازدواج ختم میشود و بخش دوم از زمانی آغاز میشود که همه به انتظار تولد فرزند تیتی هستند و با اینکه از موعد زایمان تیتی گذشته،کودک متولد نمیشود!بخش اول فیلم خیلی آرام و بدون فراز و فرود خاصی پیش میرود و در کنار قصهی تیتی و گل برا،قصهی دیگری هم روند خود را طی میکند؛داستان بیماری ستاره و فرزندی که به تیتی سپرده میشود تا پس از مرگ ستاره، از آن نگهداری کند.
دوربین از نگاه روح کودک،از شکم مادر خارج میشود،از پنجرهی اتاق بیرون میرود و پس از دقایقی که در بالای سر آدمهای حاضر در حیاط خانهیی میگذرد،به شکم مادر خود باز میگردد!این اتفاق در یک پلان میافتد و اینجاست که باید منصوری را در مقام مدیر فیلمبرداری ستود؛کاری که داوران جشنوارهی بیست و هفتم انجام ندادند!و فیلمبرداری میزاک حتی در فهرست نامزدها هم قرار نگرفت!آثار لبالستانی همواره پر از شخصیتها و تیپهای گوناگون است؛اتفاقی که در میزاک هم میافتاد."