خلاصه ماشینی:
"کموبیش همه کشورهای جهان اکنون خوبی یا بدی برنامههای آموزشی را از دیدگاه میزان سود یا زیان آنها برای اوضاع اقتصادی مملکت میسنجند و اقتصاددانان و فرهنگیانشان متفقاند که کوشش برای بهتر کردن کار آموزش در هر کشور،سرمایهگذاری خردمندانهای در راه رشد اقتصاد ای است و ظاهرا فرض اساسی در این نظریه آن است که نظام آموزشی، متخصصان و آزمودگان و دانایانی در هر موضوع فراهم میکند و دستگاههای اقتصادی از دانش و تجربه این کسان در وصول به مقاصد خودیاری میگیرد.
نتیجه مهمی که به گمان من از کتاب «کومز»میتوان گرفت تائید همین انتقاد از نظرات مکتب«اصالت تربیت» و اثبات آن رای دوم است که مشکل تربیت بیحل مشکلات دیگر اجتماع ممکن نیست و هرگونه کوشش اصلاحی یا انقلابی باید نه فقط روش و کار آموزش و رابط سازمانهای درونی نظام آموزشی بلکه روابط این نظام را با محیط خود نیز دربرگیرد.
علت اول را به نوبه خود معلول سه علت باید دانست:نخست بیدار شدن تودههای مردم و آگاهی آنان بر حقوق انسانی خود که بر توقعات تربیتی پدران و مادران و فرزندانشان افزوده است،دوم تاکید سیاست دولتها کموبیش در همه کشورهای جهان به لزوم پیشرفت آموزش و پرورش به عنوان یکی از شروط اصلی رشد ملی و نیز ضرورت افزایش«میزان برخورداری از تربیت»،هم بمعنای امکان تحصیل شماره بیشتری از افراد هر گروه سنی و هم بمعنای افزایش سالیان تحصیل.
درباره معلم،که دومین مشکل بزرگ نظام آموزشی جهان است، باید این سه نکته را در نظر داشت:نخست آنکه آموزش به زبان علم اقتصاد هنوز صنعتی Labor intensive است،بدین معنی که مانند کارگاههای صنایع کهن به شماره بسیاری کارگر-یعنی معلم یا استاد-نیازمند است."