چکیده:
در نظامهای دیوانسالاری کنونی، کارفرمایان و مالیاتدهندگان، با افزایش هزینههای مربوط به سیاستگذاریهای دولت در امور خانواده مخالفت میکنند.در حالیکه جامعه به منظور ایجاد هماهنگی میان تصمیمگیریهای فردی و نیازهای جمعی باید نسبت به نقش خانواده در سرمایهگذاریهای اجتماعی آگاه باشد.هر نظام اقتصادی که به رقابتکنندگان در بازار بیشتر از کسانی که به سرپرستی امور خانه اقدام میکنند، پاداش دهد، کارآیی نخواهد داشت.چنین نظامی نهایتا توانایی خود را برای رقابت از دست میدهد.زیرا منابع موجود، کمتر مصروف ایفای رسالت اصلی جامعه در ایجاد بستری مدنی برای حیات انسانها خواهد شد.راهحل این است که نقشهای سنتی زنان مانند تربیت و مراقبت از فرزندان، مشمول دریافتهایی قابل مقایسه با مشاغل مردان توانا و کارآمد باشد.چرا که خانوادهها بیش از 90 درصد کل هزینههای مرتبط به پرورش نیروی کار آینده را متقبل میشوند.
کتاب حاضر، پاداش دادن به خانواده را که نهادی برای سرمایهگذاری در منابع انسانی است، به مثابه توازنی میان تأکیدات لیبرالی بر آزادیهای فردی و پافشاری محافظهکاران بر نقش اساسی خانواده تلقی میکند و به بررسی این رویکرد از ابعاد مختلف میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"انتقال وقت و نیروی کار از بخش مراقبتهای خانگی به فعالیتهای رقابتی برای بسیاری از نهادها مشکلآفرین بوده آنچه در اقتصاد فراصنعتی کماکان تغییر نکرده است، نیاز به مراقبت و سرپرستی در خانواده همچون نیاز به روابط رقابتی بازار است، چیزی که فنآوری برای آن هیچ جایگزینی را ارایه نمیکنددر حدود دوسوم تولید ملی، حاصل نیروی کار است نه ماشینآلات و ابزارها؛ برنامه تأمین اجتماعی باید هر دو نوع این سرمایهها را دربر گیردتحرک فرزندان و اتکای کمتر آنها بر میراث والدین، موجبات جدایی و رهایی افراد از نظام سنتی تربیت و مراقبت از فرزندان نسلهای بعدی را فراهم ساخته استاست.
تشویق افراد به تربیت فرزندان نیکو موجب آن خواهد شد که کودکان آنها از ثمرات این رفتار نیکو به گونهای بهرهمند شوند جامعه به واسطه تقویت پیوندهای اقتصادی میان زوجین و نسل آینده میتواند بنیان خانواده را تحکیم بخشد به گونهای که منافع اقتصادی هر یک از اعضای خانواده منوط به پیشبرد رفاه همگان باشدسیاستهای بخش عمومی از طریق اصلاح قوانین مالیاتی، تغییر قوانین طلاق به منظور افزایش حمایت از سرپرستان کودکان و افزایش اختیار والدین در روند آموزش، موجبات افزایش کارآمدی اقتصادی خانوادهها را فراهم سازنددر نظر گرفتن تولیدمثل و مراقبت از فرزندان در چارچوب مقوله اقتصادی سرمایهگذاری، بدیلی برای تحقیر سنتی زنان و آرمانگرایی غیرعملی در مورد آنان بوده استکه بسیار بنیادیتر و مهمتر از آزادیها و حقوق است که اغلب در مباحث فلسفی مربوط به رعایت انصاف مطرح میشوند."