چکیده:
تورنیه در رمان جمعه یا سواحل اقیانوس آرام که میتوان آن را بازآفرینی رمان روبنسون کروزوئه اثر«دانیل دفو»قلمداد کرد،ضمن به کارگیری اسطورهها،به تبیین دیدگاههای فلسفی خویش میپردازد. نویسنده ضمن ترسیم تنهایی و دشواریهای رودرروی روبنسون(قهرمان داستان)چگونگی روند تحول معنوی وی را در جزیرهای واقع در اقیانوس آرام به تصویر میکشد.آشنایی با«جمعه»نوجوان بومی جزیره،به تدریج او را از دغدغههای مادی و زمینی رهانیده و با رموز طبیعت و جهان روحانی آشنا میکند.تورنیه با آفرینش فضاهای پلشت و ناتورالیستی از یک سو و بهرهگیری ازنمادها و اسطورهها از سوی دیگر،به تدریج از واقعیتهای مرارتبار جهان مادی دور و به دنیای معنوی و فضاهای اسطورهای نزدیک میشود.این اثر با تقبیح تمدن غربی،چگونگی بازگشت به اصالت انسانی را به بشر امروزی یادآور میشود.این مقاله میکوشد تا با رویکردی تحلیلی ضمن پرداختن به نقش اسطورهها و نمادها در این رمان،چگونگی روند تحول روحانی و گذر از وابستگیهای مادی به درک لذتهای معنوی و زیباییهای زندگی را نزد قهرمان داستان بررسی کند.
خلاصه ماشینی:
"برای نمونه، روبنسون یادداشتهای شخصی خود را بدون ذکر تاریخ مینویسد و یا حضور کشتی«وایت بیرد»است که روبنسون را از سکونت 82 سالهاش در جزیره آگاه میکند:«گویی روبنسون به واسطهء آبهایی که او را احاطه کرده بودند از تقویم انسانی محروم شده بود و زندگیاش به زیستن در جزیرهای از زمان و مکان تقلیل یافته بود»(تورنیه 54) موقعیت مکانی قهرمان تورنیه نیز همچنان فضایی اسطورهای در رمان میآفریند؛جزیره نمادی از لامکانی است و یا مکانی گسسته از دیگر نقاط جهان؛مکانی عاری از هرگونه پیوند با جهان پیرامون خود.
در این باره،لوی استروس معتقد است:«اساطیر تلاشی دیالکتیکیاند برای یافتن معنایی از میان اطلاعات بینظم و درهمی که طبیعت ارائه میدهد»(لوی استروس 31) تورنیه در این رمان در کسوت فیلسوفی نویسنده،با بازآفرینی فضاهای اسطورهای به دنبال بازیابی ارزشهای فراموش شده و احیای اصالت از دست رفتهء انسانی است؛زیرا ابعاد فاجعهآمیز محرومیت انسان معاصر از آرمانهای اخلاقی گذشتهاش را به خوبی دریافته است.
در این مرحله،فعالیتهای روبنسون،مصداق بیشوکم کاملی از سخن«امیل زولا» (Emil zola) در کتاب رمان تجربی (Roman Experimental) است:«انسان متافیزیکی مرده است،تمام قلمرو انسانی ما همواره با انسان فیزیولوژیکی دگرگونی مییابد»(زولا 94) همچنانکه تورنیه اشاره میکند،روبنسون دقیقا همان سیر تحولی را که جوامع ابتدایی در راه رسیدن به تمدن طی کردند،تجربه میکند،یعنی برای ادامهء حیات،ابتدا از میوهها و گیاهان تغذیه میکند.
این بخش که یک کار ابتکاری از سوی نویسنده است و در نوع خود منحصر به فرد محسوب میشود،فرصتی برای تورنیه فراهم میکند تا در قالب قهرمان داستان خود،دیدگاههای فلسفی خویش را عینیت بخشد،در عین حال که تاملات درونی،احساسات،دغدغهها و هیجانات شخصی روبنسون را بازگو میکند:«به نظر میرسد که«لوک بوک»برای ایجاد توازن در کار روایت اثر است."