چکیده:
در کتابخانهء مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران نسخهای از خمسهء نظامی،به شمارهء 5179،وجود دارد که در سال 718 هـ.کتابت شده و دارای 17 مجلس مغولی است.این نسخه که فقط شامل سه مثنوی لیلی و مجنون،هفت پیکر و اسکندرنامه است قدیمتر از نسخهء کامل خمسهء نظامی در کتابخانهء ملی پاریس،مورخ 763 هـ.،است.صفحاتی از مثنوی اقبالنامه این نسخه،پیش از ورود به کتابخانهء دانشگاه، آبخوردگی یافته و دچار آسیبدیدگی شده و مالکان قبلی آن را به دست مرمت سپردهاند.مرمت انجام شده بر روی این نسخه نمونهای از مرمت ناشیانه و بدون رعایت امانت بوده است که نه تنها آسیبدیدگی نسخه رفع نشده،بلکه دو چندان گردیده است.در این نسخه مرمتکار به جای اینکه مصراعهای آسیبدیده در گوشههای صفحات را از روی نسخهای دیگر بازنویسی کند و در جای خود قرار دهد،بدون توجه به ناخوانی معنا و ناسازگاری قافیه صفحهء سالمی را از همین نسخهء ارزشمند جدا کرده و به تعداد مصراعهای آسیبدیده از آن بریده و در قسمت آسیبدیده چسبانده است. در این مقاله کاستیهای و آسیبدیدگیهای این نسخهء ارزشمند شناسایی شده است و مؤلف مقالهابتدا اصل ابیات آسیبدیده را آورده و سپس ابیاتی را که از قسمتهای دیگر متن جدا شده و مصراعهای اول یا دوم آنها به محل آسیبدیده چسبانده شده نقل کرده است. مصراعهای آسیبدیده و جایگزین شده در کادر سیاه رنگ مشخص گردیدهاند و محل آنها در متن اقبالنامه نظامی(چاپ شوروی سابق)با ذکر شمارهء صفحه تعیین شده است
خلاصه ماشینی:
"ابیات پیش از آسیب چنین بوده است8: بشه گفت کای شمع روشن روان بتو چشم روشن همه خسروان از آن پیشتر کاید این سیل تیز چرا بر نیامد ز ما رستخیز نخواهم که موییت لرزان شود ترا موی افتد مرا جان شود نه دل میدهد گفتن این می بنوش که میخوارگان را برآرد ز هوش دریغا چراغی بدین روشنی بخواهد نشستن ز بیروغنی جهاندار گفتا ازین درگذر که آمد مرا زندگانی بسیر کفی خاکم و قطرهء آب سست ز نر مادهء آفریده نخست که چندانکه شاید شدن پیش و پس مرا بود بر جملگی دسترس و ابیاتی که از جای دیگر همین نسخه جدا شده و در این برگ الصاق گردیده عبارت است از9: خردمند چون نامه را کرد ساز بشاه جهان داد و بردش نماز سوم روز کین طاق بازیچه رنگ برآورد بازیچهء روم و زنگ بسقراط فرمود دارای روم که مهری ز خاتم درآرد بموم نویسد خردنامهء ارجمند ز هرگونه دانش ز هرگونه پند چنین راند بر کاغذ سیم سای سواد سخن را بفرهنگ و رای جهانآفرین ایزد کارساز که دارد بدو آفرینش نیاز که شاها درین چاه تمثال پوش مشو جز بغربان فرهنگ و هوش پلنگ است در ره نهان گفتمت دلیری مکن هانوهان گفتمت *** (به تصویر صفحه مراجعه شود) بیتهای آسیبدیدهء این صفحه از اقبالنامه عبارتاند از01: بفرمود شه تا برآرند گرد ز تمثال آن پیکر سال خورد سخنگو یکی لعبت از کنج کاخ سوی شاه شد کرد ابرو فراخ که شاه جهان داور دادگر که از خاور او راست تا باختر و بیتهای نامتناسب که به جای آنها الصاق شده است اینها هستند11: مگر طشت دوشینه کافتاده بود بوقت سحرگه صدا داده بود بفرمود تا لشکر آشوفتند بیکبار نوبت فرو کوفتند به آواز طبلی که برداشتند دگر باگ را باد پنداشتند (7)همان،ص 321(بیت اول)و ص 521 و 621(ابیات دیگر)."