چکیده:
بدون التفات به وجود،هیچگاه نمیتوان به نظریه قابل دفاع و معقولی برای معناداری زندگی دست یافت.از آنجا که در فلسفه اسلامی و غرب،صدرا و هیدگر کانون تفلسف خود را وجود قرار دادهاند،این تحقیق فرض یاد شده خود را در حوزه تفکر این دو فیلسوف بررسی کرده است.از سوی دیگر،در بیشتر قرن بیستم،ایده رایج در حوزه معناداری،نظریه شخصگرایی بوده است وامروزه نیز نظریهپردازان معناداری،عینگرا هستند.بنابراین پیش از استنطاق از دو فلسفه صدرا و هیدگر،به این دو گرایش غالب نظر شده است تا مشخص شود بیالتفاتی به وجود در حوزه نظریهپردازی معناداری،در یک تجربه بیش از یکصد ساله چه پیامدهایی داشته است و با تبیین ضرورت التفات به وجود به حکم تجربه،راه برای تأمل در حکمت متعالیه صدرا و اندیشههای هیدگر در این زمینه هموارتر گردد.دغدغه این دو فیلسوف دقیقا همان چیزی است که نظریههای طبیعتگرا از آن غفلت کردهاند؛یعنی التفات هستی،نسبت انسان با آن،امکانات وجودی انسان بر مبنای التفات به هستی و رابطه فعلیت امکانات انسانی با معناداری زندگی او.
خلاصه ماشینی:
"(A 643644-B 671672) (Ibid:A 302-B 359;A 306307-B 363;) اینکه شرط نامشروط در خارج وجود ندارد،به معنای این است که هیچ مبنایی در عالم خارج برای معرفت عینی مورد نظر کانت وجود ندارد.
این دستور فقط میگوید برای اثبات و توجیه کبرا باید همواره به کبرای عامتر بروید؛اما درباره اینکه آیا کبرایی که عمومیت و کلیت آن مطلق باشد و بتواند مبنای بقیه کبراها قرار بگیرد،وجود دارد یا نه،چیزی نمیگوید؛در حالی که اصل مبنایی عقل تمایل دارد که بگوید چنین کلیت مطلقی برای زنجیره قیاسها وجود دارد.
(Ibid:A 795-B 823;Id,1949:4/24) برداشت کانت از عقل به گونهای است که نمیتواند هیچ برهان نظری بر وجود خداوند را منتج کند؛هرچند او مفهوم موجود اعلا را برای ایجاد انسجام در اندیشه و عمل به کار میبرد.
ایدههای محض عقل به این معنا استعلایی هستند که امکان معرفت عینی در احکام فاهمه بر پایه آن استوار است و«هر معرفت به دست آمده از تجربه را به وسیله تمامیت و جامعیت مطلق شرایط متعین میبیند.
اولا،اگر حقیقتی طبق تعریف،به گونهای فرازمان باشد که در زنجیره زمان قرار نگیرد،نقص از جانب او نیست؛بلکه از جانب قوای ادراکی ماست؛ثانیا،واقعیت اعم از پدیدارهای زمانمند است و اموری وجود و واقعیت دارند که پدیدار نمیشوند، مثل نومنها که خود کانت نیز قبول دارد.
(1998:A 456-460-B 484-488) در جواب باید گفت:برهان امکان و وجوب فقط در صدد اثبات اصل نیاز موجودات مادی به حقیقتی فراسوی ماده است؛اما اینکه این علت نخستین چگونه وجودی است و چگونه با عالم مادی ارتباط دارد و آیا جزئی از عالم میباشد یا کلا بیرون از آن است،به این برهان مربوط نمیشود."