چکیده:
عالمان جرح و تعدیل، برخی راویان حدیث را به دلیل وجود صفات و یا سیرة اخلاقی خاص و یا اعتقاداتی ویژه، مورد مذمت قرار دادهاند. اعتقاد به غلو و تفویض از جمله عواملی است که راویان در منابع رجالی متقدم، آن را موجب جرح شمردهاند. این پدیده، در سدههای دوم و سوم هجری، در میان گزارشگران احادیث ائمه رواج داشته و البته امامان معصوم( با آن به شدت مقابله میکردهاند. عالمان علم رجال با الهام از رویکرد ائمه( با چنین راویانی و استناد بدانـ بهویژه تحت تأثیر عالمان و محدثان سدههای سوم و چهارم شهر قمـ تعابیر و اصطلاحاتی را در آثار خویش به کار بردهاند که به مذهب غلو و تفویض معطوف است. تعابیر به کار رفته ناظر به غلو یا تفویض راویان در میان منابع متقدم رجالی شیعه از وحدت رویه برخوردار نیست و در مواردی به جای هم به کار رفته است. بر این اساس، نظر کسانی که خواستهاند با توجه به اصطلاحات یا تعابیری خاص، دو گروه یاد شده را به دقت از همدیگر متمایز کنند، همه جا استوار نیست، و منابع رجالی در برخی موارد، با چنین دیدگاهی همراهی ندارد. این گروه نقش مؤثری در ورود این نوع اصطلاحات در منابع رجالی داشته است. مقالة حاضر، دیدگاههای رجالی عالمانی نظیر کشی، نجاشی، شیخ طوسی و ابن غضائری را محور اصلی پژوهش قرار داده است.
خلاصه ماشینی:
"(همان، ص70) در بعد منفی راویان، در چنین آثاری، نقل روایات منکر توسط راوی و یا طعن عالمان قم در مورد یک فرد خاص از راویان، نیز شایستة یادآوری است، برای مثال، عبارت «فی احادیث العقیقی مناکیر» از شیخ طوسی در مورد فردی به نام علی بن احمد علوی عقیقی(طوسی، 1429ق، ص162، شمارة 424) و عبارت «طعن علیه القمیون» وی(طوسی، 1381ق، ص394) در خصوص یونس بن عبدالرحمن از این موارد است.
به دیگر سخن، آیا در میان غالیان گروه اول کسانی وجود دارند که از نظر برخی رجالیان، تعابیر گروه دوم هم بر ایشان صدق کند؟ و آیا در میان تعابیر مربوط به گروه دوم همه رجالیان اتفاق نظر وجود دارد؟ اندکی تتبع در میان منابع رجالی متقدم در خصوص برخی نمونههایی که پیش از این گفته شد، چنین موضوعی را به اثبات نمیرساند؛ و اکنون شواهد آن: اسحاق بن محمد بن احمد از راویانی است که به نظر نجاشی «معدن التخلیط» است(ص73، شمارة 177) یعنی تعبیری که پیش از این نشانة غالیان طیاره بود؛ اما به نظر کشی، وی احادیث مفضل بن عمر جعفی را که از اهل تفویض بوده، نقل کرده است.
شیوة صحیح برخورد عالمان قم با برخی راویان غلو آنچه در مطالب بالا در خصوص محل تأمل بودن برخورد قمیها از سوی بعضی اندیشمندان متأخر بیان شد، به این معنا نیست که تمام آنچه در کتابهای رجالی گذشته با عناوینی مثل «تکلم القمیون فیه بالرد»(ابن غضائری، 1428ق، ص95) و یا «زعم القمیون انه کان غالیا»(همان، ص53) و یا «ضعفه القمیون بالغلو»(نجاشی، 1418ق، ص 338) مطرح شده از سوی افرادی مانند بهبهانی و دیگر متأخرینی که از آنها سخن رفت، نادرست شناخته شده است؛ چنین نیست."