چکیده:
سرهنگ معمر قذافی در میان چهرههای معاصر آخرین شاه ایران» پس از ناصر مطرحترین
دشمن وی شناخته میشد: وی که از پیروان مکتب ناصر بود.یه دلیل روابط حخسنه دولت
ایران با اسراییل» حمایتهایش از انور سادات و ملک حسن پادشاه مراکش, حاکمیت مجدد
ایرآن بر جزایر سهگانه خلیج فارس و قرار داد الجزایر با شاه ایران دشمنی داشت و همواره
میان آنها نزاع و کشمکش بود و دولت ایران هرگز نمیتوانست به قذافی و حتی ناصر اعتماد
کند. بنابر این» همواره سعی میکرد از طریق کشورهای غربی به نوعی لیبی را تحت فشار
بگذارد. مجموع این عوامل باعث شد روابط ایران و لیبی در این مقطع به بدترین شکل
ممکن تیره شود. شاه و قذافی به عنوان آشتی ناپذیرترین دشمنان در میان شخصیتهای
سیاسی جهان شناخته میشدندء بهطوری که شاه همواره سعی میکرد از رویارویی با وی
خودداری کند.
Among the contemporary figures with Shah، kernel Mua-mmar Qadhafi was except for Naser the greatest enemy of the Iranian Shah Qadhafi was one of the followers of Naser and was against him due to his support of Anvar Sadat، Malek Hassan the king of Morrocco and his friendly relations with Israel. Meanwhile، Iran’s ruling of the triple islands in the Persian Gulf and the domminat position of Iran in the Algerian treaty all caused continuous enmity between Shah and Qadhafi and even Naser. Therefore، Iran always tried to bring pressure upon Lybia through western countries. All these led to the
darkenning of Iran-Lybia relation. Shah and Qadhafi were considered as the most unreconciling leaders among the international figures; in away that Shah always attempted not to face Qadhafi .
خلاصه ماشینی:
"گذشته از کشور عراق که به دلایل اختلافات مرزی روابط مناسبی با دولت ایران نداشت و کشور لبنان که بهعلت امتناع از استرداد تیمور بختیار،دولت ایران با آن قطع رابطه کرده بود، دشمنی ناصر با شاه ایران بر روابط ایران بار دیگر کشورهای عربی تأثیر زیادی داشت و بدین سبب روابط ایران با کشورهای عربی علاوه بر دو کشور پیشین در آستانه کودتای قذافی(1969/1348 م) بدینصورت بود که سران کشورهای میانهرو عرب،یعنی عربستان(ملک خالد)،مراکش(ملک حسن دوم)،اردن(ملک حسین)و تونس(بورقیبه)که از تندرویهای ناصر و برپایی کودتاهایی به سبک و حمایت وی در کشورهایشان هراس داشتند به شاه ایران نزدیک شدند و میان آنها پیمانهای دوستی و اتحاد به وجود آمد.
2 سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا لیبی با وجود آنکه مانند مراکش،عربستان و اردن در معرض خطر بروز کودتا از نوع ناصری بود،سعی نکرد روابطی محکمتر با ایران برقرار کند؟در پاسخ باید گفت که ملک ادریس بسیار به امور کشور بیتوجه و اغلب اوقات در اروپا سرگرم عیاشی بود و هیچگاه به این مسئله فکر نمیکرد و گذشت از آن وی تصور میکرد انگلیس و امریکا که علاوه بر منافع نفتی،پایگاههای نظامی با اهمیتی نیز در آن کشور داشتند از وی در مقابل ناصر حمایت میکنند.
شاه ایران اگرچه هرگز جسارت و محبوبیت قذافی را نداشت،ولی بهعلت آنکه رژیمهای پادشاهی مراکش و عربستان از قذافی هراس داشتند و مصر تحت رهبری انور سادات بهسوی مماشات با اسرائیل و غرب پیش رفت،توانست با کمک این کشورها و بهبود روابط با کشورهای تندرو سوریه و الجزایر و با حمایتهای امریکا و انگلیس،قذافی را در انزوای دیپلماتیک قرار داده و به آسانی به اهدافش در خلیج فارس و اروند رود دست یابد."