خلاصه ماشینی:
"اگر تکیه بر هنجارها،کمترین هزینه را در راه دستیابی به هدفها به بار آورد،بیگمان منطقی است که تصمیمگیرندگان هنجارها را برجستهتر و پررنگتر کنند؛ولی اگر به کار گرفتن توانمندیهای مادی و پرتوافکندن بر آنها سودمندترین شیوه برای رسیدن به هدف باشد،بیچون و چرا باید در پیش گرفته شود.
مدل جبرانی تأکید بر این دارد که با توجه به توانمندیها و امکانات در دسترس(همۀ عوامل پدیدآورندۀ قدرت در همۀ ابعاد هنجاری،و مادی آن)،نوع موضوع،شرایط جهانی،چند و چون نظام بین الملل و اینکه کدام شیوه و روش کمترین هزینه و بیشترین بهره را به بار میآورد،باید تصمیم گرفت.
ولی به هر روی آنچه جای چون و چرا ندارد،این واقعیت است که همۀ کشورها(بازیگران دولتی)بیاستثنا و گذشته از چارچوبهای ایدئولوژیک، سطح توسعه،ویژگیهای جغرافیایی و چگونگی ساختار قدرت سیاسیشان،میکوشند جایگاه خود را در پهنه بین الملل بهبود بخشند و بیگمان بسته به ویژگیهای بومی،انگیزههای گوناگونی برای این رویکرد وجود دارد که از جغرافیایی،به جغرافیای دیگر و از منطقی تاریخ به مقطع دیگر متفاوت است.
تصمیمگیرندگان برای اینکه از زیان سیاسی پیشگیری کنند،میکوشند در پهنۀ روابط خارجی از بیشترین پرستیژ و اعتبار برخوردار شوند تا بتوانند دست کم شرایط روانی در پهنۀ بین المللی را به گونهای شکل دهند که احتمال تجاوز نظامی یا فشارهای گوناگون از سوی قدرتهای معارض یا دشمن را به کمترین اندازه برسانند.
اعتبار برآمده از جایگاه بلند به علت توفیق در پهنۀ سیاست خارجی،موجب پدید آمدن سرمایۀ سیاسی در داخل میشود که تصمیمگیرندگان میتوانند از آن بهره گیرند تا از یک سو جایگاه خود را استوار سازند و از سوی دیگر با توان بیشتر به طراحی و پیش بردن سیاستها در گسترۀ خارجی بپردازند."