چکیده:
تاکنون آثار بسیاری در زمینة وظیفه منتظران در دوران غیبت کبرا و بایستههای فرهنگ انتظار، منتشر شده است که بیشتر ناظر به تکالیف فردی و اخلاقی است، ولی دربارة وظایف دولت اسلامی در پرتو فرهنگ انتظار، کمتر اثری دیده شده است. شاید در برخی اذهان چنین تصور شود که عهد غیبت، با عهد ظهور مهدی موعود تفاوت ماهوی دارد. از این رو، لازم است نخست اشکالهایی را که دربارة اقتدا به سیرة مهدوی وجود دارد بررسی کنیم. در اینجا پاسخ به چند پرسش ضروری است: 1. آیا بیان قرآن و روایات درباره وقوع چنین سیرهای در آینده، تنها نشاندهندة غایت نهایی سیر تاریخ بشری و برای امیدوارکردن او به ظهور تمدن اصیل و گستردة اسلامی است، یا افزون بر این، برای ما که بدان افق نرسیدهایم نیز پیامی عملی دارد؟ 2. آیا برنامههای عملی آن حضرت، که در روایات ما پیشگویی شده است، مربوط به تدابیر حکومتی آن زمان است، یا بیانگر اجرای احکام ثابت اسلام؟ 3. در برخی روایات، وظیفة منتظران، عزلت و خانهنشینی و پرهیز از ورود به جریانهای سیاسی و اجتماعی بیان شده است. در روایاتی دیگر، آن حضرت از آوردن دینی جدید سخن گفته است. آیا همه این نصوص، بیانگر جایز ندانستن اقتدا به سیرة مهدوی نیست؟ 4. آیا میتوان به روایاتی که سیرة آن حضرت در آینده را بیان میکند، اعتماد کرد؟ چهبسا این روایات، سیرة قطعی حضرت را نشان ندهد و بر اساس رفتار مردم در زمان ظهور، بدا حاصل شود و در نتیجه، اقتدا به سیرة پیشگویی شدة آن حضرت ممکن نباشد. 5. سیرة معصوم، در صورتی قابل تأسی است که بیانگر ویژگیهایی برای شخص معصوم نباشد؛ چهبسا روایات عصر ظهور مبین خصائص المهدی در سیرة حکومتیاش باشد. در این صورت، نمیتوان از رفتار آن حضرت الگو گرفت؛ بنابراین، باید نخست این ویژگیها را شناسایی کرد و در غیر آن، از تأسی به سیرة حضرت سخن گفت. پاسخ اصولی به این پرسشها، اشکالهای مبنایی در اقتدا به سیرة مهدوی را برطرف میکند. با مراجعه به نصوص موجود، این شاخصهها در سیرة آن حضرت دیده میشود: احیای کتاب و سنت، مبارزه با بدعتها، عدالتگستری، تأمین رفاه، نشر علوم و آگاهیبخشی، بهکارگیری صالحان، عزتبخشی به مؤمنان، مبارزة ریشهای با فاسدان، جهانیسازی تمدن اسلامی و تحقق امت واحد اسلامی.
خلاصه ماشینی:
"1. روایات به صورت جملۀ شرطیه الف) توقیع به شیخ مفید (آمادگی شیعیان) امام( در بخشی از نامۀ دوم خود به شیخ مفید که در اول شوال سال 412 قمری شرف صدور یافته، به نقل صاحب احتجاج مینویسد: و لو ان اشیاعنا ـ وفقهم الله لطاعته ـ علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا ولتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا علی حق المعرفة وصدقها منهم بنا، فما یحبسنا عنهم الا ما یتصل بنا مما نکرهه ولانؤثره منهم؛ 71 اگر شیعیان ما ـ که خداوند توفیق طاعتشان دهد ـ در وفای به عهدی که برعهده دارند، همدل بودند، مبارکی دیدار ما از آنها به تأخیر نمیافتاد و سعادت دیدار (ظهور) ما زودتر نصیب آنان میگشت.
با توجه به این تعریف و تأمل در نمونههای متعدد که به برخی از آنها اشاره خواهد شد، میتوان گفت «لو» شرطیه دلالت میکند بر اینکه جزا در گذشته محقق نشده است؛ زیرا شرط آن در گذشته واقع نشده و علت امتناع و عدم تحقق جزا چیزی جز عدم وقوع شرط در زمان گذشته نیست و بر امتناع ذاتی شرط هیچ دلالتی ندارد و یا اگر در گذشته واقع نشده، در آینده هم هرگز نمیتواند واقع شود، بلکه آنها را میتوان از قراین داخلی و خارجی به دست آورد.
با توجه به آنچه آورده شد، گرچه حرف «لو» در این توقیع شریف شرطیۀ امتناعیه است، اما این هرگز بدین معنا نیست که شرط همدل شدن شیعیان در وفای به عهدی که بر عهده دارند، امری محال و دستنیافتنی است؛ زیرا قراین و شواهد متعددی بر آن دلالت دارد که نه تنها تحقق شرط محال نیست، بلکه مطلوب هم هست؛ زیرا بنابر ادلۀ فراوان، همدلی و وفای به عهد مطلوبیت نفسی دارد."