چکیده:
نقش کارساز فرهنگ در کارکردها و اثربخشی سازمانی، شناخت ابعاد فرهنگ سازمانی بسیار مهم است. هدف این مقاله، تعیین ابعاد فرهنگ در سازمانهای صنعتی برتر ایران است. بر این اساس، با ابداع مدلی سه سطحی که ترکیبی از دو مدل هافستد و شاین است، به شناخت مفروضات اساسی، ارزشها، و اعمال فرهنگی حاکم بر این سازمانها با روشی توصیفی پیمایشی پرداختهایم. مفروضات مورد اندازهگیری رویکرد زمانی و ترکیبگرایی، و ارزشها و اعمال فرهنگی اندازهگیری شده، بهترتیب سه و شش بعد بهدستآمده در تحقیق معروف هافستد هستند. آنگاه، برای تعیین ابعاد مستقل فرهنگی حاکم بر سازمانهای مذکور، تحلیل عاملی اکتشافی ابعاد یازدهگانهی یادشده صورت پذیرفته و در نتیجه چهار بعد یا عامل توفیقگرایی حرفهای، گرایش بوروکراتیک، شرقیگرایی و کارگریزی یا تسویف بهعنوان عناصر اصلی فرهنگ سازمانی بنگاههای بزرگ صنعتی ایران تشخیص داده و معرفی شدهاند.
خلاصه ماشینی:
"اگر طبق روال متداول، فرهنگها را بهطورکلی به دو نوع شرقی و غربی بخش کنیم، با استفاده از مطالعات انجامشدهی غربی میتوان چنین نتیجه گرفت که در حوزهی باورها، فرهنگ غربی بیشتر به سلطهی فعالان بر طبیعت گرایش دارد و بر روابط رقابتجویانهی متکی بر اصول عقلایی استوار است؛ از نظر زمانی، آیندهگرا بوده و زمان را خطی و یکبعدی (تکزمانی) میداند و در استفاده از منابع، محدودیتپذیر نیست؛ مبنای تعریف واقعیت و حقیقت در این فرهنگها، علم و دانش است.
بهعنوان نمونه، گرینبرگ و بارون، دو بعد روابط اجتماعی 4 و همکاری 5 یا انسجام را، روی دو محور عرض و طول قرار داده و از ترکیب درجات گوناگون این دو بعد، چهار نوع فرهنگ را شناسایی میکنند (گرینبرگ و بارون 6 ، 2000)؛ اما در بعد شناخت، ابعاد Artifacts Espoused Values Basic Assumptions Sociability Solidarity Greenberg & Baron شکلدهندهی فرهنگ (فارغ از تعلق آن به جامعه، سازمان یا گروه)، الگوهای متفاوتی برای شناخت متغیرها و ابعاد فرهنگی ارایه شده است."