چکیده:
بر خلاف تالستوی و داستایفسکی، که شخصیتهای
خارقالعاده و حوادث بزرگ و مهم روسیه و جهان را در آثارشان وصف مینمودند، چخوف در
آثارش به توصیف موضوعات و اتفاقات عادی و روزمره شخصیتهایی از طبقه متوسط جامعه
میپرداخت.چخوف موضوعات سنتی و قدیمی را، که قبلا در آثار نویسندگان دیگری مانند
گوگول مطرح شده بود، به صورت طنز در داستانهای کوتاه خود مطرح و بررسی میکرد.او
نه تنها برخورد انتقادی با موضوعات سنتی ادبیات داشت، بلکه آنها را با روش جدیدی
مطرح و بررسی میکرد و، به این ترتیب، نظر خود را راجع به دیدگاههایی که در آثار
نویسندگان دیگر مطرح شده بود بیان میکرد.
خلاصه ماشینی:
"چخوف موضوعات سنتی و قدیمی را، که قبلا در آثار نویسندگان دیگری مانند گوگول مطرح شده بود، به صورت طنز در داستانهای کوتاه خود مطرح و بررسی میکرد.
او نه تنها برخورد انتقادی با موضوعات سنتی ادبیات داشت، بلکه آنها را با روش جدیدی مطرح و بررسی میکرد و، به این ترتیب، نظر خود را راجع به دیدگاههایی که در آثار نویسندگان دیگر مطرح شده بود بیان میکرد.
یکی از ویژگیهای چخوف در داستانهای کوتاه این بود که او موضوعات قدیمی و سنتی ادبیات را، که قبلا در آثار نویسندگان دیگر مطرح شده بود، با طنز، در داستانهای خود وصف میکرد.
نتیجهگیری چخوف در داستانهای کوتاه خود به موضوعات سنتی و قدیمی ادبیات روسیه مانند «رابطه کارمندان رده پایین با صاحب منصبان و مدیران رده بالا»، که قبلا در آثار نویسندگانی مانند گوگول مطرح شده بود، میپردازد.
او شجاعانه سنتها را میشکند و موضوعات قدیمی را با نگاهی متفاوت، هم چنین به شیوه جدید(با طنز)، در آثارش بررسی میکند و به نوعی میتوان این گونه نتیجهگیری کرد که چخوف در آثارش با دیدگاه و نظریات نویسندگان دیگر درباره موضوعات مختلفی که در آثارشان مطرح شده بود، به صورت غیر مستقیم، مناظره میکرد و نظر خود را در باب این موضوعات ارائه مینمود.
موضوعات و ایدههای مطرح شده در آثارش، هم چنین شخصیتها و محیطهاییی که در داستانهایش وصف شده، نه تنها برای مردم روسیه بلکه برای مردم همه دنیا آشنا و قابل لمس است و خوانندگان اغلب خود را در محیطی که او در داستانهایش وصف نموده و در میان قهرمانان آثارش حس میکنند."