خلاصه ماشینی:
"معیار بنده در مرحله اول یک چیز بوده است وآن اینکه پروندهی شاعری گوینده،با مرگ او،بسته شده باشد و تمام آثارش در اختیار معاصرانباشد و قابل نقد و بررسی؛دیگر اینکه چنینشخصی در عالم شعر و شاعری یکی از دو کار راکرده باشد:یا مثل نیما فرم تازهای به وجود آوردهباشد یا مثل بهار حالوهوای تازهای را واردروزگاری زبان فارسی و فرهنگ ایرانی نگهبانانی از نوع محمد علی فروغی وملکالشعرای بهار و عباس اقبال و دهخدا و نفیسی و فروزانفر و معین و خانلریداشت.
تمام شعرایی که دراین کتاب مورد بحث قرار گرفتهاند مصداق یکیاز این دو امرند و بعضی ممکن است جامع هردو صفت باشند،مثل نیما و فروغ،یقین دارم کهبسیاری از همان کسانی که حتی اشعر شعرایخانواده خود هم نیستند خواهند گفت:مگر ما«فرم تازه»به وجود نیاورهایم؟ما که در یک«شعر منثور»که نوشتهایم،«واو»را به آخرجمله بردهایم و مصدر«شمائیدن»و«توئیدن»را صرف کردهایم."