چکیده:
این مقاله، به بررسی چرایی فرقه بودن بهائیت میپردازد که با رویکرد تحلیل اسنادی تدوین یافته است. یافتههای این مقاله حاصل بررسی این سوال اصلی است که چرایی فرقه بودن بهائیت چیست و چگونه ویژگیهای یک فرقه قابل انطباق بر آن است؟ نتیجۀ پژوهش نشان میدهد که بهائیت از نظر علمای اسلام و مراجع تقلید، با توجه به انحراف از اصول و فروع مسلم اسلام، یک فرقۀ ضاله است. همچنین بهائیت به علت دارا بودن ویژگیهایی چون: 1. رهبران با هوش و زیرک، مغلطه گر، مقدس مآب و مستبد؛ 2. وجود تشکیلات منسجم بیت العدل که شبیه فراماسونریها عمل میکند و3. بهره برداری از تکنیکهای تبلیغی روانشناختی چون کنترل ذهن جهت فریب افراد، برای جذب و نگه داری آنها، یک فرقه است.
The present paper studies the question that why Bahaism is considered to be a sect، using an analytical-documentary approach. Its findings are resulted from the study of the main questions that Why is Bahaism a sect and how can the features of a sect can be applied to it? The research findings show that Muslim scholars and authorities of imitation consider Bahaism as a misleading sect، because it deviates from indisputable primary and secondary principles of Islam. Furthermore، it is a sect because it has some features as follows: 1. It has clever، acute، sophistic، sanctimonious(pretending to be pious)، and despotic leaders; 2. It has a well-formed organization of the Universal House of Justice which acts like free masonries; and 3. It makes use of psychological propagandist techniques such as mind control to deceive، attract، and retain people.
خلاصه ماشینی:
"بر این اساس مسلمانان، بهاییها را جزء فرقههای اسلامی نمیشمرند؛ زیرا آیین بهائیت، یک آیین ساختگی است و فقط به دلیل خاستگاه و سابقۀ تاریخی بنیانگذارانش با اسلام ارتباط پیدا میکند؛ ولی به دلیل ماهیتش، چیزی جز یک آیین دستساز بشری، همچون صدها و هزاران مکتب و مسلکی که در طول تاریخ به وجود آمدهاند، نیست و چون طرفداران آن، یکتاپرست نیستند، در ردیف مشرکان قرار میگیرند و از طرف علمای اسلام (تسنن و تشیع) فرقة ضاله و گمراه شناخته و تکفیر شدهاند.
154 با توجه به ویژگیهایی که برای یک فرقه ذکر شد و تعریف نسبتا جامع و مانع مارگارت تالر سینگر از فرقه، در ادامه به ویژگیهای بهائیت در سه زمینۀ داشتن رهبر مستبد و خودکامه، ساختار هرمی قدرت و استفاده از برنامۀ مجابسازی (کنترل ذهن) پرداخته میشود تا مشخص شود که این ویژگیها، بر بهائیت منطبق است یا خیر.
شوقی با بهرهگیری از تعالیم میرزاحسینعلی بهاء مبنی بر تشکیل بیتالعدل الاعظم، برای وضع قوانین و امور جاری بهائیان 165 به تقلید از اروپاییها به بهائیت صورت تشکیلات حزبی داد و محافل منتخب محلی و ملی را در شهر حیفای اسرائیل پدید آورد و در برخی کشورها، آنها را به عنوان محافل مذهبی یا حتی شرکتهای تجارتی ثبت کرد تا به صورت قانونی به تبلیغ بهائیت اقدام کند.
با توجه به مفهوم و تعریف فرقه و ویژگیهای آن ـ به ویژه سه ویژگی ذکر شده به وسیلة سینگر ـ رهبران اولیة بهائیت؛ با هوش، زیرک، مغلطهگر، مقدسمآب، ریاکار و مستبد بودند و با این ویژگیها و نیز به رغم حمایت بیگانگان، موفق شدند افراد سادهلوح را فریب داده و اهداف خود را پیش برند."