خلاصه ماشینی:
"غزالی این کتاب را در سن پنجاه سالگی،پس از تغییر حالی که به او دست داد،نوشته و در آن سیر معنوی خود را در عوالم روحی و شکوکی که به او دست میداده و نیز سرگردانیها و حیرتهایش را به صداقت تمام مورد بحث قرار داده است و طرز برخورد او را با عقاید مذهبی و کلامی و فلسفی عصر خود،به خوبی نشان میدهد.
»8 این ترجمه را مقایسه کنید با ترجمۀ ذیل: «ای برادر دینی!از من خواستی که غایت و حقیقت دانشها را برایت شرح دهم و تو را از پیشامد ناگوار تعدد مذاهب و چالشهای پیرامون آن آگاه سازم و حکایت کنم رنجهایی را که برای به دست آوردن حقیقت از میان آشفتگی فرقهها،با توجه به اختلاف راهها و روشها بر خود هموار ساختهام،و دلیریای که به وسیلۀ آن توانستهام از پستی تقلید به بلندای تحقیق صعود یابم،و شرح دهم آنچه را اولا از دانش کلام بهره بردم و ثانیا آنچه را از روشهای اهل تعلیم-که به جهت تقلید از امام از درک حقیقت ناتوانند-موجب تنفرم گردید،و ثالثا آنچه را که موجب بیاعتنایی و کوچک شمردن راه فیلسوفان شد و نیز عواملی که در آخر باعث برگزیدن طریق اهل تصوف گردید، و آنچه از حقیقت در کاوشهای من در سخنان مردم،آشکار گردید،و موجب دوری گزیدنم از نشر علم در بغداد-علیرغم بسیاری طالبان دانش-و بازگشت به نیشابور پس از مدتی طولانی شد.
ترجمهای که آقای ناصر طباطبایی از المنقذ من الضلال فراهم آورده ترجمهای است که در قیاس با ترجمههای دیگر موجود از جمله ترجمۀ آقایان زین الدین کیایینژاد، صادق آئینهوند، محمد مهدی فولادوند و نیز ترجمۀ بخشهایی از آن توسط مرحوم عبد الحسین زرینکوب، هیچ برتری و تفوق محسوسی ندارد و از بسیاری جهات از این ترجمهها ضعیفتر است."