خلاصه ماشینی:
"سومین ویژگی انتقاد اجتماعی نوین که بیشتر مربوط به دورهی متأخرتر بوده و عملا میتوان سنت آمریکایی و اروپایی را در آن مشترک دانست،و نویسنده نیز به چنین تمایزی قائل نیست،پیوند تنگاتنگ آن با جنبشهای اعتراضیای &%04913EOKG049-G% (به تصویر صفحه مراجعه شود) است،که طیف آن از مبارزات تودهای چون چارتیسم و جنبش حقوق مدنی شروع شده و تا احزاب سیاسی سازمانیافتهی پایدار امتداد دارد.
آنچه که این بررسی تطبیقی را بیشتر به یک کلیگویی نزدیک میکند،این است که نویسنده در آن،اروپا و حتی خود آمریکا را به عنوان یک کل در نظر آورده است؛گویی سنت انتقادی در اروپا صرفا جریانی بهخصوص که متضمن ویژگیهای برشمرده شده است، میباشد؛در حالی که شاید نتوان به طور تقلیلگرایانه برای چنین مقایسهای ویژگیهای سنتهای انتقادی مختلف را به این مقولات کلی تحویل کرد.
از لحاظ بحران اقتصادی،روسیه به نظر جامعهای میآمد که مسئلهی بحرانهای اقتصادی را با ابزارهای برنامهریزی عقلانی حل کرده و از لحاظ بین المللی نیز مرکزی به نظر میآمد که مقاومت در برابر نازیسم در آن تعیین میشد؛اما با این وجود آنچه موجب شگفتی میشد،کم بودن تأثیر مارکسیسم و یا هر گونه تفکر سوسیالیستی و عدم توفیق جنبش رادیکال در تثبیت و رسیدن به جایگاه خود در سیاست آمریکا بود.
این جنبش مانند نخستین جنبشهای کارگری کانادا،از بیرون قویا تحت تأثیر سوسیالیسم انگلیسی بود؛اگر کانادا و ایالات متحده آمریکا مقایسه شوند،آشکار میگردد که انتقاد اجتماعی در کانادا از این مزیت برخوردار است که با جنبشی سیاسی در ارتباط است که بدان استحکام و دوام میبخشد و آن را مورد توجه عموم قرار میدهد:«حزب دموکراتیک نو»،یک حزب کارگری شهری،همچون احزاب سوسیالیستی اروپاست و مقام خود را در سیاست ملی کانادا به عنوان حزب سوم به خوبی تثبیت کرده است."