چکیده:
در این مقاله، پس از بیان پیشینه تاریخی مفهوم بیمه- به طور عام– و مقوله تأمین اجتماعی – به طور خاص- در مفاهیم و مضامین اسلامی، تاریخ ایران باستان و فرهنگ ملی کشور، و ظهور آن در جهان و اشاره مختصری به تاریخچه بیمه اجتماعی با ساخت مدرن و امروزی آن در ایران، تحلیلی کلی از سیر تطور ساختاری تأمین اجتماعی در ایران ارائه می شود. در این تحلیل، جایگاه تشکیلاتی و ظرفیت ساختار متولی امر تأمین اجتماعی، در کلان حاکمیت، طی ادوار گذشته (منزلت سازمان و نحوه تعامل آن با سایر اجزای حاکمیت) و تلاش ها و اقداماتآن جام شده در زمینه قانون نویسی جامع و طراحی ساختار منسجم و یکپارچه برای آن در نیم قرن گذشته به بحث گذاشه می شود.رویکرد کلی مقاله، کالبد شکافی مشکلات و مسائل مبتلا به سازمان تأمین اجتماعی، ابعاد ساختاری و تشکیلاتی، و بررسی میزان و کیفیت تأثیر مؤلفه های کلان اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... بر ساختار و تشکیلات متولی امر تأمین اجتماعی در کشور است.سپس با بهره گیری از نتایج تحلیل کلی سیر تطور ساختاری تأمین اجتماعی در ایران، فهرستی از عوامل مساعد و نامساعد توسعه تأمین اجتماعی در کشور احصا و به طور مختصر آثار آن ها بر ابعاد ساختاری و تشکیلاتی تأمین اجتماعی و جایگاهشان آن در ساختار کلان مدیریت کشور ارائه می شود. در همین راستا، فضای جهانی (شرایط و عوامل فراملی)، فضای کشوری (شرایط و عوامل ملی)، فضای پیرامونی سازمان (شرایط و عوامل مرتبط با شرکای اجتماعی و مخاطبان) و همچنین فضای صندوق (شرایط و عوامل مرتبط بامؤلفه های درونی سازمان) تبیین می شوند.بیان مختصات و ویژگی های کلی نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی، بخش بعدی مقاله است. در پایان، چشم انداز ساختاری متصور برای تأمین اجتماعی در قالب نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد و چشم اندازها و چالش های مطرح در فرایند شکل گیری نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی برای سازمان، تشریح می شود. راهکارهایی نیز برای استفاده از فرصت ها و مقابله با تهدیدها پیشنهاد و توصیه می گردد.
خلاصه ماشینی:
"*شکلگیری انتظارات من غیرحق از صندوق بیمههای اجتماعی و سرریزهای حمایتی به سازمان با توجه به فقدان نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی بهعنوان یک زیرساخت و زیربنا *نزول جایگاه و منزلت سازمان در ساختار حاکمیت،به حاشیه کشیدهشدن مسائل آن و به تبع این امر تضاد و تعارض بین دولت و اجزای آن با سازمان(نهاد عمومی و غیردولتی شدن سازمان بدون آنکه فوایدی عاید سازمان کند،عوارضی متوجه سازمان ساخت) *تسلط دیرپای وزارت کار و امور اجتماعی در عالیترین رکن تصمیمگیری سازمان،با توجه به عدم شکلگیری کانونهای عالی کارگری و کارفرمایی،علیرغم وابستگی تشکیلاتی سازمان به وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشکی)و احاطه رویکرد قانون کارگر(به جای قانون کار)و وزارت کارگر(به جای وزارت کار)بر تصمیمات شورایعالی تأمین اجتماعی *ایجاد صندوقهای خاص بیمه و بازنشستگی در حوزه شمول سازمان و خارج کردن بیمهشدگان دارای دستمزد و شرایط عالی و سن و سابقه پایین از صندوق بیمههای اجتماعی و به جای گذاردن بیمهشدگان دارای سطوح دستمزدی پایین و ریسک و هزینه بالا در آن *یارانهپردازی سازمان به دولت با ارائه خدمات پایه به افراد تحت پوشش،تحمیل برخی وظایف و مأموریتها(تولید درمان و ساخت بیمارستان)،سرزیر کردن مشکلات دولت (تعدیل نیروی انسانی دولت و ورود آنها به صندوق سازمان)و...
-تکوین نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی از دیرباز برای سازمان بهعنوان یک فرصت و نیاز مطرح بوده است(اولا به خاطر یافتن یک متولی و سخنگوی واحد در دولت که دغدغه اصلی او مسائل تأمین اجتماعی باشد،ثانیا به خاطر اینکه زیرساختی فراهم شود تا از سرریزهای حمایتی و امدادی و توقعات و انتظارات نابجایی که از سازمان وجود دارد جلوگیری شود،ثالثا زمینه بهرهمندی سازمان و افراد تحت پوشش از یارانهها و منابع عمومی و حمایتی فراهم شود،رابعا به لحاظ اینکه با توجه به وسعت دامنه عملکرد،قدمت فعالیت و تجارب گرانسنگ موجود در سازمان،قطعا محوریت این نظام با سازمان خواهد بود و..."