چکیده:
دراین مقاله، نخست فرایند اندیشه حمایت از نیازمندان در برابر خطرها و برآمدن شرایط جدید برای تأمین اجتماعی در جهان تشریح می شود. در همین راستا با بررسی شکل گیری دولت های رفاه و تنگناها و مشکلات و به بن بست رسیدن آن ها، اقدامات و واکنش های دولت های شیلی و بریتانیا مورد تأمل قرار می گیرد.مقاله برای تبیین بیش تر موضوع و نمایاندن عمق مشکلات و ژرفای بحران دولت ها و نظام های رفاه، پاره ای آمارها و اطلاعات را در کشورهای مختلف جهان- به ویژه در اروپا و آمریکا- مورد توجه قرار می دهد. از عوامل بنیادی این بحران ها به مقولاتی چون پیر شدن جمعیت، افزایش رقابت بازرگانی و تولیدی در عرصه های بین المللی – که مستقیما از پدیده «جهانی شدن» سرچشمه می گیرد- برخی سوءاستفاده ها از مقررات رفاهی موجود، و نقش فزاینده شرکت های چند ملیتی، و همچنین به مخاطره نیفتادن یکسان دولت های رفاه در همه کشورهای اروپایی تأکید می شود.«راه حل» های ارائه شده و تلاش های نظام های رفاهی مختلف در کشورهای گوناگون برای غلبه بر مشکلات و بحران ها نیز در بخش بعدی مقاله تشریح شده است. در مقاله عنوان می گردد که مسیر آینده نظام های رفاهی در کشورهای صنعتی و ثروتمند احتمالا به سوی کاهش نقش و هزینه های دولت، افزایش مشارکت بخش خصوصی، مقررات زدایی از بازارهای کار، ازدیاد کسور پرداختی کارکنان و کارگران و کارفرمایان و محدود شدن خدمات رفاهی دولت خواهد بود.مؤلف معتقد است آنچه در این میان برای دولت های صنعتی امیدوارکننده تلقی می شود تغییر تدریجی نگرش افکار عمومی است: مردم کم و بیش به واقعیت ها توجه یافته و به ضرورت پاره ای تعدیل ها و اصلاحات در نظام های رفاهی واقتصادی خود، آگاه شده اند. در حقیقت، واقعیات سخت روز باعث شده که آن ها از آسمان به زمین فرود آیند، از آرمان های غیر عملی دست بشویند، به اهمیت کار و اشتغال و تولید توجه کنند، و از زیاده خواهی و توقعات امکان ناپذیر از دولت منصرف شوند. اکنون آنچه بیش تر برای بیش تر مردم اهمیت دارد تلاش برای حفظ حقوق و مزایای اجتماعی خود در چهارچوب شرایط و امکانات موجود است. این مقاله همچنین تأکید می کند که در برخی کشورهای اروپایی، حکومت ها توانسته اند با حفظ نظام دموکراتیک خود، به جامعه بقبولانند که دست زدن به پاره ای «اصلاحات» و تعدیل ها ضروری است و موجبات «اجتماعی» عمومی و جدید را فراهم سازند.در پایان مقاله، برخی نکات مورد توجه قرار می گیرند؛ از جمله این که راه خروج از مشکلات کنونی نظام های رفاهی احتمالا باید از طریق ایجاد سازش بین دولت ها و طبقه متوسط جستجو شود..
خلاصه ماشینی:
"در این مقاله کوشش میشود،ضمن پرداختن به موضوعهای فوق،نشان داده شود که وضعیت بالفعل برخی از کشورهای ثروتمند در ارتباط با نظام تأمین اجتماعی آنها چگونه است، دولتهای این جوامع برای رفع یا کاهش تنگنای مالی نظامهای رفاهی چه فکری کردهاند، برنامههای اصلاح و تعدیل آنها چگونه است،و اتحادیههای کارگری و کارفرمایی و نیز سالمندان و مستمریبگیران چه واکنشی در برابر این«اصلاحات»نشان دادهاند؛به کوتاهی آنکه، تأمین اجتماعی در جهان-یا بهتر است بگوییم در برخی از مهمترین کشورهای دارای نظامهای رفاهی پیشرفته-چه چشماندازی فراروی خود دارد و احتمالا به چه راهی خواهد رفت،و دلالتهای این امر برای جوامع در حال رشد چه خواهد بود.
با آنکه محبوبیت شخصی او هنوز هم زیاد است،برنامههای اصلاحی ویژهای که برای از بین بردن کسری عظیم بودجه،تنظیم بازپرداخت اصل و فرع بدهیهای سنگین خارجی کشور،و ایجاد تعادل در دخل و خرج نظام رفاهی (آموزش،بهداشت،مسکن)و نیز مقررات بازنشستگی برزیل تدوین کرده است،وی و دولتش را خود به خود با اتحادیههای کارگری در تقابل قرار داده و این اتحادیهها،که تاکنون به تظاهرات و اعتصابهای محدود و ملایم دست زدهاند،تهدید به اعتصاب سراسری و فلج کردن حملونقل و پست و مخابرات کشور کردهاند.
بااینحال، نخست،«تاچریستها»در بریتانیا و سپس همفکران آنها در امریکا و برخی دیگر از جوامع اروپایی-گروهی که خواهان هرچه کوچک شدن نقش دولت،افزایش مشارکت بخش خصوصی،مقرراتزدایی از صنعت و بازرگانی،محدود کردن قدرت و نفوذ اتحادیههای صنفی و کارگری،و تقویت و گسترش بیمههای اجتماعی خصوصی بودند،که گفتیم،به همین اعتبار، «نئو-لیبرال»نام گرفتند-حملات و انتقادهای خود را از نظامهای رفاهی حاکم بیشتر از دو زاویه آغاز کردند:کسری بودجههای تأمین اجتماعی و حمایتهای رفاهی که،بهزعم آنها،هرچه زودتر باید برای آن فکری میشد؛و زدودن بیکارگی و تنبلی و فرار از اشتغال مولد که،ایضا به زعم آنها،حاصل نظامهای رفاهی بیش از اندازه سخاوتمندانه موجود بود."