خلاصه ماشینی:
"حکمتیار تا این زمان به طور صوری هنوز نخستوزیر دولت استاد ربانی محسوب میشد،هر چند در مخالفت با این دولت که خود از اعضای آن به شمار میرفت با جدیت تمام میکوشید؛دیگر آن که رهبری ملک پس از دوستم با حضور در این ترکیب تازه تأیید و تقویت میگشت؛سوم آن که پس از خروج از تخار،نیروهای مخالف طالبان توانسته بودند بر سر برپایی حکومتی جدید در مزار شریف با هم به توافق برسند؛چهارم آن که انتصاب غفور زای به جان حکمتیار،از مخالفت کسانی که میتوانستند دولت را متهم به حذف پشتونان بکنند،میکاست؛و سرانجام آن که تحرک و سرزندگی غفورزای میتوانست امکانات زیادی برای بازجان بخشی به نیروهای حکومت فراهم آورد و بر اعتبار بینالمللی آن نیز بیفزاید و افقهای تازهای برای تفاهیم در افغانستان بگشاید.
در بحث دیگری دربارهء مزار به عنوان مقر موقت دولت متحد اسلامی شفق سرپلی از حزب وحدت گفت:«مسلما پایتخت رسمی و قانونی افغانستان کابل است،اما در شرایطی که مرکز کشور توسط مخالفین دولت (گروه طالبان)اشغال گردیده و دولت آقای استاد ربانی به عنوان دولت قانونی و رسمی افغانستان مورد حمایت سازمان ملل متحد و سایر مجامع و کشورهای جهان است،و از جانب دیگر در شرایط فعلی بازوی اجرایی و سیاسی جبههء مخالفین طالبان میباشد،تأمین ارتباطات بینالمللی و تداوم امورات اداری نیاز به مرکزیت دارد،لذا مزار شریف به این جهت مرکز موقت دولت اسلامی قرار گرفته که در اولین فرصت مناسب بدون هیچ گونه مانع به کابل منتقل میشود؛و در یک چنین شرایط اعلان مزار شریف به عنوان پایتخت موقت کشور برای مخالفان طالبان،هم ضرور است و هم مفید."