خلاصه ماشینی:
"در همین راستا باز هم شایان توجه است، در حالی که هزار و چهار صد سال مطالعه و بررسی تاریخی از سوی ایرانیان و عربان و دیگران،بویژه در باختر زمین،هنوز نتوانسته است اسنادی روشنکننده از جزییات امور سیاسی،اقتصادی و اجتماعی دوران ساسانی به دست دهد،یا این که، برای مثال،هنوز نمیدانیم در صنایع و ماشین آلات تولید شکر در خوزستان که از اختراعات ایرانیان دوران ساسانی است و لا جرم در تخصص ویژهء ایرانیان،از چه نوع و تا چه اندازه از ابزارهای فلزی استفاده میشده،چگونه میتوان دربارهء اندیشههای سیاسی و اجتماعی و احساسات آن مردن به داوری نشست؟ شادروان دکتر عبد الحسین زرینکوب که، بدون تردید از برجستهترین تاریخنویسان دوران کنونی شمرده میشود،در(صفحهء 45)کتاب خود «تاریخ مردم ایران،از پایان ساسانیان تا پایان دیلمیان»(انتشارات امیر کبیر 1368)مینویسد: «رژیم ساسانی به اندازهای نزد عامهء روستاییان و پیشهوران و اصناف منفور شده بود که حتی مصیبت تهدید بیگانه هم حس وفاداری به آن را در کسی تحریک نکرد.
شایان توجه است در حالی که جز برخی سنگ نوشتهها،ایرانیان خود هیچ سند نوشتهای دربارهء اوضاع ایران در دوران پیش از اسلام در اختیار ندارند؛در حالی که میگویند اوستا تنها کتاب ایران باستان است که چون از سوی پارسیان مهاجر به هندوستان برده شده بر جای مانده است؛ در حالی که حتی«خدای نامک»را که گفته میشود فردوسی«شاهنامه»را براساس آن خلق کرده است،کسی ندیده و معروف است که نا پدید شده؛ در حالی که نه تنها به آتش کشیده شدن کتابخانههای عصر ساسانی از سوی عربان مهاجم مورد تردید برخی کسان قرار میگیرد و برخی دیگر حتی وجود کتاب و کتابخانه در ایران باستان را باور ندارند؛در چنین شرایطی چگونه میتوان مدعی آگاهی گسترده از اوضاع اخلاقی و اجتماعی و فساد حکومتی و دولتی در دوران ساسانی شد و با جرأت و قاطعیت از«تنفر»مردم نسبت به رژیم در آن دوران نا شناخته سخن به میان آورد و این موارد را علل اصلی شکست نظامی ایرانیان دانست؟ تاریخ نویسان در سراسر قرنهای گذشته،علت شکست ایرانیان را نیروی تازهء ایمان دینی مسلمانان دانستهاند."