خلاصه ماشینی:
"22افزون بر این،ژئوپولیتیک آمریکایی منحرف کردن راههای صدور نفت و گاز خزر-آسیای مرکزی از مسیرهای طبیعی آن، نه تنها در جهت سود رساندن به ترکیه پیش میرود تا از این طریق گونهای کنترل استراتژیک نیز روی خطوط لوله برقرار شود،بلکه از این ایده نیز ناشی میشود که امکانات بالقوهء جغرافیایی ایران بعنوان تنها کشور ارتباط دهندهء دو انبار تأمین کنندهء انرژی در قرن بیست و یکم،یعنی خلیج فارس و خزر- آسیای مرکزی،که فراهم کنندهء نقش عمدهای در ژئوپولیتیک جهانی قرن بیست و یکم برای ایران است خنثی شود تا امنیت منطقهای و جهانی،به تعبیر ویژهء ایالات مت حده،حفظ شود.
اندیشیدن به این شرایط،این پرسش را پیش میکشد که آیا قدرتهای فرا منطقهای دست به کاری زدهاند که کشورهای منطقه را در حل اختلافشان و ایجاد ترتیباتی منطقهای برای صلح و همکاری یادی داده باشد؟یا این که پیوسته سرگرم تشویق اختلافات سیاسی و سرزمینی بودهاند تا بتوانند توجیهی برای ادامهء چیرگی نظامی،فروش اسلحه،و دخالتهای سیاسی خود در امور منطقه داشته باشند؟برای پاسخ گویی به چنین پرسشی،بررسی سه دوره در تاریخ اخیر منطقه ضروری مینماید؛سه دورهای که طی آن:قدرتهای فرا منطقهای امور منطقه را امارات متحدهء عربی در اکتبر 1992 مدعی شد که جزایر تنب و ابو موسی از «آغاز تاریخ»به امارات تعلق داشته است،اما واقعیت انکار ناپذیر این است که امارات متحدهء عربی نه تنها پیش از 1971 وجود نداشته و نمیتواند مدعی هیچ سرزمینی«از آغاز تاریخ»شود،بلکه شیخ نشینهای شکل دهندهء این فدراسیون تا دههء 1960 که بریتانیا سرزمینهای گوناگون منطقهء مسندم را میان آنها تقسیم کرد،حتی از بعد سرزمینی بیبهره بودهاند."