خلاصه ماشینی:
"لکن وقتی مکنیل با ایران قطع رابطه کرد و کشتیهای جنگی انگلیس وارد خلیج فارس شدند و با اشغال جزیرهء خارک مستقیم و غیر مستقیم محمد شاه را تهدید کردند، او ناچار تسلیم خواستههای آنها شد و نه تنها از لشگر کشی به هرات و تصرف آن شهر دست کشید،بلکه با انعقاد عهدنامهء بازرگانی نیز موافقت نمود و مکنیل را هم پذیرفت و با او به گفتگو محمد شاه:درحالی که انگلیسیها در دفاع از منافع و مصالح حتی یک بازرگان انگلیسی کوتاهی نمیکنند،نباید انتظار داشته باشند که ما اجازه دهیم اتباع ایران توسط ترکمنها و یکی از اتباع خودمان(کامران میرزا حاکم هرات)که با آنها همدست شده است به اسارت گرفته شوند یا از خانه و کاشانهء خود رانده شوند.
مکنیل در گزارش خود پس از اشاره به نامهء حکومت هند(نامهء مکناتن که قسمتهایی از آن در بالا نقل شد)که در آن به او دستور داده شده بود محمد شاه را از لشگر کشی به هرات بر حذر دارد مینویسد:قبلا اظهار عقیده کرده بودم(گزارش مورخ 24 فوریهء 1837 که قسمتهایی از آن در ص 98 شمارهء قبل اطلاعات سیاسی-اقتصادی نقل شد)شاه در جنگی که بر ضد هرات به راه انداخته محق بوده و این جنگی معقول و منصفانه است و بنابراین در مورد تهدید شاه به منظور خودداری از این جنگ اظهار تردید کرده بودم،اما وقتی حکومت هرات شرایطی چنان مفید و مناسب پیشنهاد کرده است یقین پیدا کردم که ایران با تصرف هرات نمیتواند خیلی زیاد قدرت و امنیت به دست آورد و به نظرم از آن لحظه،این جنگ از طرف ایران جنگی نادرست و غیر منصفانه خواهد بود و چون دولت ایران درخواست کرده بود در مذاکرات شرکت کنم و فرستادهء هرات نیز خود را کاملا در اختیار من قرار داده بود،دیگر نمیتوانستم از دخالت در این موضوع خودداری نمایم."