چکیده:
خط مشی عمومی را میتوان عامل ایجاد و حفظ نظم در جوامع و برنامه حرکت از وضع
موجود به طرف اهداف آرمانی دانست.همه آحاد جامعه در این امر نقش دارند اما مانند
اغلب مسائل عصر جدید این موضوع نیز تخصصی شده و دارای ارکان تعریف شده میباشد که
سهم آن ارکان در انجام این مهم عمده و تعیینکننده است.با ملاحظه دستاوردهای علمی
مربوط به این رشته که حاصل تلاش جمعی اندیشمندان جهان است و نیز تعلیمات آسمانی
مکتب کمال بخش اسلام و دخالت عقل به صورت مطالعات تطبیقی با لحاظ شرایط زمانی و
مکانی به این نتیجه میرسیم که کیفیت نظام خط مشیگذاری در ایران نسبت به آنچه که
باید باشد فاصله زیادی دارد. توجیه نبوده برخی از اقشار جامعه، بهره نگرفتن از
یافتههای علمی این رشته و مناسب نبودن تعداری از دست اندرکاران این وظیفه از
ضعفهای اساسی نظام یاد شده است.تذکرات و انتقادات مراکز دانشگاهی و رسانههای گروهی و صاحبنظران میتواند به
عنوان نقطه شروع یک حرکت فرهنگی تلقی شده و مآلا به ایجاد تغییرات عملی مطلوب در
این زمینه منجر شود.
خلاصه ماشینی:
"در کشورهای پیشرفته خواه به صورت قانون انتخابات و خواه به صورت هنجار و عرف مقبول جامعه این مطلب جا افتاده است که معمولا وکلاء پس از سی چهل سال تحصیل و کسب دانش و تجربه در سنین بالای چهل پنجاه سالگی وارد ارگانهای قانونگذاری میشوند ولی علیرغم اعتقادات ما مبنی بر کمال عقل انسان در چهل سالگی(که البته در مورد هر فرد نسبت به خودش صادق اس)و تایید این امر با یافتههای علمی و ریشه داشتن موضوع در فرهنگ جامعه مانند ضربالمثل«آنچه که جوان در آئینه میبیند پیر در خشت خام میبیند»به این مطلب کم توجهی میشود بعضی از نمایندگان تازه در مجلس شروع به تکمیل تحصیلات خود مینمایند که البته اگر واقعا با نیت کسب صلاحیت علمی باشد امری مستحسن میباشد اما متاسفانه اغلب به صورت فرمالیته و اخذ مدرک و کسب عنوان میباشد به جرات میتوان گفتاغلب کسانی که خارج از روال آموزش عالی و بدون کنکور تحصیلات کارشناسی ارشد و دکترا را طی نموده و عنوان دکتر را یدک میکشند حتی از قبول شدن در آزمون کارشناسی ارشد همان رشته عاجز میباشند!بهطور خلاصه، دانش خط مشیگذاری امروزه یک دانش میان رشتهای همانند سایر رشتههای علمی است و نمیشود هر کس با هر شرایط مدعی شود که از عهده این کار برمیآید."