چکیده:
جایگاه بخش خصوصی در تنظیم فعالیت های اقتصادی چیست و رابطه آن با دولت چگونه باید باشد؟ بررسی تجربیات پنج تشکل بخش خصوصی، نشان می دهد واگذار کردن برخی امور تنظیمی به این بخش موفقیت آمیز نبوده است. اموری چون تنظیم ورود و خروج فعالان اقتصادی به یک بازار؛ واگذاری اختیار حل و فصل دعاوی به یکی از طرفین دعوا؛ قیمت گذاری در بازارهای حساسی که هنوز نیاز به قیمت گذاری دارد. در مقابل در نظر گرفتن نقش مشورتی برای بخش خصوصی به بهبود کیفیت تصمیم گیری ها منجر می شود، و وجود بدنه کارشناسی در تشکل های خصوصی می تواند در شناسایی مشکلات اعضا، انتقال مطالبات به تصمیم سازان و ارائه راه حل های سیاستی نقشی تعیین کننده داشته باشد. علاوه بر این، فعالیت موثر تشکل های بخش خصوصی مستلزم اجتناب از عضوگیری اجباری و الزام به ارائه خدمات برای جذب اعضای جدید است. در مجموع شواهد فوق تاییدی اولیه (و نه اثباتی) بر این فرضیه محوری است که زمانی استفاده از ظرفیت تشکل های بخش خصوصی نافع است که این نهادها مکمل و مقوم بازار باشند و در مقابل، زمانی استفاده از ظرفیت تشکل های بخش خصوصی نافع نیست که این نهادها به محل بازتوزیع منافع تبدیل شوند.
What is the role of private sector in regulating economic activities and how should be established its relationship to the government? Experiences of five Business Membership Organizations (BMOs) show that the transfer of some regulatory affairs to this sector has not been successful; including regulating entrance to and exit from the markets، assigning authority of conflict settlement to one side of the conflict، and regulating prices in sensitive markets that have been needed to pricing yet. But 1) assigning consultative role for the private sector leads to improve the quality of decision making 2) Enhancing scientific capacity and expertness of private sector organizations has significant role in recognizing the main problems of members; informing decision makers about members’ demands and recommending solutions to policy makers. Moreover to be effective، BMOs should avoid from compulsory membership and rely on high quality services to attract new members. Overall، these evidences corroborate (not prove) this fundamental hypothesis: utilizing capacities of BMOs are useful when they function to reinforce and complement the markets، and are harmful when they redistribute welfare for their benefit.
خلاصه ماشینی:
ریچارد نلسون نیز که دیدی منفی دارد بر این اعتقاد است که فرایند تکامل فناوری با تشکیل اتحادیهها و تراستها به خطر میافتد،زیرا اتحادیهها برای افزایش منافع و سود خود در تلاشاند و از آنجا که ورود رقبا و فناوریهای جدید را مانعی برای دستیابی خود به سود بیشتر تلقی میکنند؛با نفوذ در دولت و تأثیرگذاری بر سیاستهای دولتی تلاش میکنند تا به هر نحو ممکن از این فرایند جلوگیری و برای خود منفعتی کسب کنند، هرچند نتیجه تلاششان مانع رشد سریع فناوری شود(همان:113).
3 مطالعه تجربی برای ارزیابی فرضیههای مقاله که به نوعی از مطالعات نظری و تجربیات جهانی برآمده است،تجارب مشارکت پنج تشکل بخش خصوصی در تنظیم امور اقتصادی مطالعه شده است.
مقایسه عملکرد این سندیکا با نهادهایی که دارای عضویت اجباری هستند(نظیر اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران)نشان میدهد الزام به ارائه خدمت برای جذب عضو جدید و دریافت حق عضویت باعث شده که اولا،عملکرد نسبی سندیکا بهبود یابد و ثانیا، اعضا بهطور مستمر رفع مشکلات خود را از طریق سندیکا مطالبه کنند.
مقاله حاضر برای بررسی این فرضیه محوری،علاوه بر مطالعه مبانی نظری و تجربیات جهانی،پنج فرضیه فرعی را مطرح کرده و به تناسب عملکرد پنج تشکل بخش خصوصی را در ایران مورد مطالعه قرار داده است: -تصمیمگیری درباره فعالیت افراد در بازارهای مختلف نباید به تشکلهای مربوطه در بخش خصوصی واگذار شود.
با توجه به تجربه این دو تشکل میتوان گفت که تصمیمگیری درباره فعالیت اقتصادی(به عنوان مثال ورود به بازار)در بازارهای مختلف نباید به تشکلهای مربوطه در بخش خصوصی واگذار شود.