خلاصه ماشینی:
"همچنین در نگاه منفی به جهانی شدن که در مفهوم جهانیسازی مستتر است، احساس میشود که نیتهایی در کار است و پروژههایی برای اهدافکاملا مشخص در دست اجراست که به مجموعه آنها جهانیسازی اطلاق میشوداما ازاین منظر نیز با توجه به نشانههای عینی و آثار بیرونی آن روند کلان مثلا گفته میشود که جهانیسازی یعنی گسترش فقر در جهان و افزایش فاصله دارا و ندار، در حالی که فقر و گسترش آن در سطح جهان معلول آن روندهای کلان بوده و لذا نمیتوان ادعا کرد که جهانیسازی برابر با گسترش فقر است.
در سطح خرد(داخلی)نیز آنچه ملت و دولت را به یکدیگر مرتبط میکرد انسانی بود که به از آنجا که موتور محرک پدیده جهانی شدن چه در معنای مثبت(سازنده)و چه در معنای منفی(مخرب)آن یکی علم(فن و تکنیک)است و دیگری منافع(منافع اقتصادی)و عملا سود اقتصادی با رشد عملی گرده خورده است، بنابراین در یک تحلیل میتوان سود اقتصادی را متغیر مستقل دانست و تحولات نظامهای فرهنگی را متغیر وابسته آن.
اما راستی انسان چگونه میتواند فرا زمانی-مکانی بشود در حالی که جسم مادی او تحمیل و تحمل چنین قیدی را گریزناپذیر کرده است؟آیا پدیده جهانی شدن حقیقتا میتواند بر وجه مادی انسان چیره شود و او را به موجودی فرا زمانی-مکانی بدل کند؟آیا ساختن دنیاهای مجازی و غیر واقعی میتواند جایگزین نیازهای حسی خصوصا لامسهای و فیزیکی شود؟ *به نظر میرسد که ماهیت اقتصادی تکاپوی جهانی شدن پیشاپیش روشن میسازد که منافع (اقتصادی)قابلیت ارزش آفرینی ندارد، حال آنکه نفوذ انسانها در طول تاریخ، و فشرده سخن، آن چیزی که آنها را به موجوداتی فرا زمانی-مکانی بدل کرده است، اندیشه آنهاست؛اندیشهای که در صدد پاسخگویی به پرسشهای اساسی انسان بوده و سایهای انسانی داشته است."