خلاصه ماشینی:
"اما مشکل این است کهامکان چنین چیزی برای ما نیست،پس اینسؤال مطرح میشود که آیا در این صورت،بهتر نیست به صورت هزینه فایده عمل کنیم؟اگر کتاب تألیف یا ترجمه شده در اختیاردانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری قراردهیم،مسلما با سرعت بیشتر و با وقت کمتردانش لازم را فرا میگیرد،اما از یک طرفبدینترتیب نمیتوانیم همۀ دانش موجود را بهاو منتقل کنیم،و از سوی دیگر،با این کار او رادر زبان آموزی تنبل بار میآوریم.
آیا اساسا چنینزمینههای لازم است؟این زمینهها چههستند و ما چقدر به آنها نزدیکیم؟ سؤال بعدی اینکه آیا میتوان بااقتصاد مرسوم خرد و کلان وقایع ایران راتحلیل کرد و توضیح داد؟یا باید دنبالیک اقتصاد دیگر و در چارچوبی دیگربگردیم؟ دکتر هاشمی:من متوجه نشدم که چراشما تأکید میکنید گسترش علم اقتصاد مبتنیبر این زیر ساخت است.
دانشگاه انقلاب:آیا به نظر شماالگوهای بهدست آمده از نظریههایمرسوم اقتصاد خرد و کلان قادر بهتوضیح و تحلیل پدیدهها،موقعیتها ورفتارهای اقتصادی در ایران هست؟یااینکه ضروری است اساسا چارچوبدیگری را برای تحلیل و نهایتاسیاستگذاری انتخاب کنیم؟ دکتر:هاشمی:در مجموع میتوانگفت ما به چارچوب دیگری نیاز نداریم،ولیبه این معتقدیم که علم اقتصاد علمی است که بابسیاری از علوم اجتماعی دیگر در ارتباطاست.
یکی اینکه آیااصولا علم اقتصاد این توانایی را دارد کهجوابگوی همه واقعیتها باشد؟یا اینکه بگوئیمآیا جانشینی برای مبانی اقتصاد خرد و اقتصادکلان وجود دارد که بتوانیم آنها را از یکجامعه به جامعه دیگر تغییر بدهیم؟ در پاسخ به سؤال دوم عرض میکنم،بهنظر من هم جواب منفی است؛یعنی مبانینظریههای اقتصادی که چارچوب محکمیدارد،بر جای خودش باقی است و واقعا تفاوتیکلی بین رفتار مصرف کننده اروپایی ومصرف کننده آمریکایی وجود ندارد."