چکیده:
پژوهشها حاکی از آن است که بخش عظیمی از بیاعتمادی به عدم پاسخگویی و بیکفایتی دولتها مربوط است. شواهد نشان میدهد که افزایش منابع و مسئولیتهای بخش عمومی با میزان پاسخگویی آن هماهنگ نبوده است. اما احتمالا عوامل محیطی نظیر میزان مشارکت سیاسی، وضعیت اقتصادی و سطح اعتماد اجتماعی در جوامع بشری نیز این وضعیت را تشدید میکند و یا به گونهای بر آن موثر است.در این مقاله ابتدا به بررسی مبانی نظری اعتماد سیاسی میپردازیم و سپس در قالب تدوین و ارائه چارچوبی نظاممند برای تبیین اعتماد سیاسی، نقش پاسخگویی و عملکرد دولت و نیز وضعیت عوامل راهبردی محیطی را در نوسانات اعتماد سیاسی مورد ارزیابی قرار میدهیم هدف این تحقیق مطالعه و بیان نقش پاسخگویی دولت از یک سو و عوامل راهبردی محیطی (PEST) از سوی دیگر در اعتماد عمومی به دولتهاست. هم چنین روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است و برای جمع آوری اطلاعات آن از ابزار پرسشنامه و برای بررسی و تحلیل فرضیات آن از نرم افزارهای آماری SPSS و LISREL استفاده شده است. شهروندان تهرانی جامعه آماری این پژوهش را تشکیل میدهندونمونه آماری از میان جامعه آماری فوق انتخاب و پرسشنامه نهایی در میان آنها توزیع گردیده است. یافتههای نهایی پژوهش وجود رابطه معنادار میان ادراک عمومی از سطح پاسخگویی سازمانهای دولتی و مولفههای مهم محیط راهبردی از یک سو و سطح اعتماد سیاسی از سوی دیگر را تایید میکنند. انجام مطالعات تکمیلی در این زمینه میتواند بستری برای توجه بیشتر دولت به مقوله اعتماد عمومی و بازبینی عوامل و راهکارهای بهبود آن باشد.
خلاصه ماشینی:
"بر این اساس با توجه به نقش پر اهمیت میزان اعتماد به دولت در یک جامعه، مقاله حاضر در پی پاسخ به پرسشهای زیر است: عوامل تاثیرگذار بر سطح اعتماد مردم به دولت کدامند؟ آیا میتوان یک مدل نظام مند از چنین عواملی را به جامعه علمی پیشنهاد داد؟ هر یک از این عوامل چگونه و تا چه میزان ادراک عمومی از پاسخگویی دولت و اعتماد عمومی نسبت به آن را متاثر میسازند؟ همانگونه که اشاره شد، مقوله اعتماد به دولتها و عوامل مؤثر بر آن از جنبه های مختلف دسته بندی شده است؛ اما با این وجود، مدل های رسمی اندازهگیری سطح اعتماد در سازمانها و جوامع در عمل با محدودیتهایی مواجه هستند و یا دست کم نمیتوان آنها را یک مدل نسبتا جامع یا چارچوبی نظام مند به شمار آورد.
البته عامل نحوه عملکرد و جوابگو بودن دولتها نسبت به آن نیز بر اساس نتایج پژوهش حاضر هم چنان به عنوان یک مولفه کلیدی در تعیین سطح اعتماد مردم به دولت و نظام سیاسی میبایست مورد توجه جدی قرار گیرد؛ اما تحقیق صورت گرفته موید این نکته است که بسته به شرایط، گاهی عوامل غیرمستقیم مؤثر بر اعتماد عمومی میتوانند نقشی به مراتب تعیین کننده را در ایجاد، شکل دهی، کاهش و یا افزایش سطح اعتماد مردم به دولت و نظام سیاسی ایفا کنند.
3. بررسی سایر عوامل احتمالی مؤثر در افزایش یا کاهش اعتماد عمومی و تکمیل یا اصلاح مدل ارائه شده در این پژوهش (برای مثال وارد ساختن عواملی نظیر کارایی، اثربخشی و عملکرد در کنار عامل پاسخگویی و تأثیر میزان و نحوه اثر آنها یا بررسی در مورد دیگر عوامل راهبردی محیطی و تکمیل و اصلاح طبقه بندی صورت گرفته در خصوص این عوامل)."